آفت عدم توجه به هزینه‎ روانی تصمیم‎‌ها

هزینه روانی تصمیم ها

مدیران بسیاری را در سطح خرد و کلان کشور دیده‌ام‎ که به آثار و تبعات روانی تصمیم‌ها و اقدام‌های خویش کمتر می‌اندیشند. آن‎ها فراموش کرده‌اند که هر فردی، چه به‌عنوان پرسنل سازمان و چه به‌عنوان یک شهروند، دارای ظرفیت روانی و عصبی محدودی است. این ظرفیت، در هر برهه از زمان، می‌تواند حجم محدودی از دغدغه، تنش، اضطراب، ابهام و عدم شفافیت را تحمل کند. اگر این ظرف پر شود، آن‎گاه به صورت رفتارها و عکس العمل‌های تند و غیر منطقی سر ریز خواهد شد (همانند آنچه که هر روز در اطراف خود می‌بینیم). در چنین وضعیتی، کوچکترین اختلاف نظر و مشکل میان آدم‌ها، درگیری‌های بزرگی را به‌دنبال خواهد داشت. ظرفیت تکمیل شده روانی، جایی برای واژه “مدارا” باقی نمی‌گذارد.

مدیریت خوب، اقدامات و برنامه‌هایی با حداقل هزینه روانی برای مردم طراحی و اجرا خواهد کرد و همواره قبل از اخذ هر تصمیمی، از خود خواهد پرسید که اثرات روحی و روانی این تصمیم بر پرسنل سازمان و یا شهروندان من چه خواهد بود؟ اگر در سازمان و یا جامعه‌ای، شاخص سلامت روانی مردم پایین است، متهم ردیف اول این پدیده، بدون تردید مدیران هستند و این نتیجه سیاست‌ها، راه‌حل‌ها و قوانین نابخردانه آن‎هاست.

شما هم اگر کلاه مدیریت و تصمیم‌گیری بر سر دارید، لطفا احترام بیشتری برای روح و روان افراد سازمان و جامعه خود قایل شوید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Previous Next
Close
Test Caption
Test Description goes like this