بسیاری از ما عادت کردهایم وقتی که با مشکلی مواجه میشویم، در زمان و مکانی نزدیک به مشکل مربوطه، به دنبال دلیل و علت آن باشیم. نکتهای که مد نظر قرار نمیدهیم این است که معمولا مشکلات و علل آنها، همزمان و هممکان یکدیگر نیستند! به عبارت دیگر، میان اقدامات ما و نتایج و پیامدهای آن، میزانی از تأخیر وجود دارد.
عدم توجه به پدیده تأخیر، ما را دچار اشتباه محاسباتی و تفسیرهای غلط میکند. برای مثال افرادی را در نظر بگیرید که برای ریشهیابی رفتارهای متفاوت و بعضاً ناهنجار برخی از نوجوانان و جوانان، به دنبال ریشه و علت در روز و ماه و سال گذشته آن میگردند؛ در حالیکه احتمالا این پدیده، حاصل حداقل دو دهه سیاستها، تصمیمات و عملکرد دستگاهها، نهادها و رسانههای فرهنگی، آموزشی و پرورشی کشور است!
همچنین فرهنگی که تاخیر را درک نکند و به رسمیت نشناسد، مدیران خود را به سمت انجام کارهای زودبازده کم ارزشی سوق میدهد که میان انجام اقدامات و رسیدن به نتیجه، فاصله زمانی کوتاهی است. اما همانطور که زود به نتیجه می رسد، آثار و منافع آن نیز زود از میان میرود!
به خاطر دارم از مدیر عامل یکی از باشگاههای مطرح فوتبال پرسیدند که چرا به جای هزینه کردن مبالغ میلیاردی برای جذب ۳ تا ۴ بازیکن ستاره، روی زیرساختها و ردههای پایه تیم خود سرمایهگذاری نمیکنی؟ پاسخ وی این بود که هوادار باشگاه از من موفقیت زودهنگام میخواهد و اگر چند هفته نتیجه نگیرم با فشار سکوها و شعارهای آنچنانی برکنار میشوم، در حالیکه سرمایهگذاری روی زیرساختها و تیمهای پایه، حداقل ۴ سال زمان میخواهد تا به نتیجه و ثمر برسد! وی همچنین خاطرنشان کرد که باشگاه ما در دهه گذشته، به طور متوسط هر چهارده ماه یک بار، مدیر عامل عوض کرده است!!
فراموش نکنیم که مشکلات امروز ما ناشی از راهحلهای دیروز و مشکلات فردای ما، ناشی از راهحلهای امروزمان خواهد بود.