معضلی تحت عنوان “مدیران بیکفایت” سالیان سال است که کشورمان را آزار میدهد. مدیرانی که همواره بر سر کار بوده و هستند. اینان نشات گرفته از روح “قانون بقای انرژی”، از صحنه مدیریت هیچگاه بیرون نرفته و تنها از سازمانی به سازمان دیگر منتقل میشوند. داستان غمانگیزی که در مورد اکثرشان وجود دارد این است که در هیچ کدام از سازمانهایی که در آنها مدیریت کردهاند، دستاورد و عملکرد قابل توجهی از خود بجا نگذاشتهاند. ویژگی مشترک بسیاری از این جماعت بیکفایت این است که “متعهدنمای غیرمتخصص” هستند!
اما چرا متعهدنما؟ به قول مرحوم دکتر چمران که خدایش بیامرزاد، “کسی که در کاری تخصص ندارد و آن را میپذیرد، بیتقوا (و بهعبارتی بیتعهد) است”. تعریف تعهد از نگاه بسیاری از این مدیران، به قدری تنزل یافته که تنها به ظواهر و پوستهای ریاگونه بدل گشته است!
اما تبعات مسئولیت گرفتن اینگونه افراد برای سازمانها و کشورمان چه بوده است؟
اگر شاکله اصلی فرهنگ مدیریتی کشور را “متعهدنماهای غیرمتخصص” بسازند، امید چندانی به آینده نخواهد بود.