اگر در وبسایت گوگل، “طرح ضربتی” را جستجو کنید با عناوین زیر، بهطور نمونه برخورد خواهید کرد:
“طرح ضربتی جمعآوری متکدیان خیابانی، طرح ضربتی جمعآوری مواد غذایی تاریخ مصرف گذشته از بازار، طرح ضربتی اشتغال، طرح ضربتی پاکسازی معتادان متجاهر از پایتخت، طرح ضربتی مقابله با بدپوششی و …”
قبل از بیان تحلیل خود، از شما میخواهم به نتایج تک تک طرحهای نام برده شده (بهعنوان نمونه) دقیقهای بیندیشید. آیا این طرحها توانستهاند طی سالها و دهههای گذشته، مسائل ما را حل کنند و یا حتی به نحو قابل قبولی بهبود بخشند؟ آیا کشوری در دنیا سراغ دارید که بازار خود را با یک طرح کوتاه مدت بازرسی حضوری و صدور قبض جریمه در محل، تنظیم کند؟ آیا مسائل فرهنگی را میتوان بهصورت ضربتی به سامان رساند؟ اگر سالی دو بار، آن هم به مدت یک هفته، مواد غذایی تاریخ گذشته را به صورت ضربتی از بازار جمع کردیم، در بقیه ۵۰ هفته باقیمانده سال راهحلمان برای این مساله چیست؟ و …
همواره بعد از شنیدن عنوان “طرح ضربتی” به این موضوع فکر کردهام که چگونه پدیدهها و مسالههایی که شکلگیری و رشد آنها، سالها و گاهی دههها زمان برده را، میتوان در یک طرح مثلا یک هفتهای و یا یک ماهه حل کرد! نکته قابل توجه در مورد این طرحها، نگاه “غیرسیستمی” آنهاست، به نحوی که تنها به بخش خروجی، که معمولا معلول است و نه علت، میپردازند. در این نگاه، خروجی یک سیستم، منکوب و معدوم میشود، در حالی که سیستم تولید خروجی با قوت مشغول فعالیت است! برخوردهای پروژهای که دارای زمان شروع و پایان مشخص و کوتاهمدت است، همانند طوفانی است که زود فرو مینشیند و اثر بلند مدتی از خود بجا نمیگذارد.
اگر کارخانه تولید فقر و ساختن کودک خیابانی و تولید مفسد اقتصادی و پرورش نوجوان و جوان با ناهنجاری اخلاقی و … در حال فعالیت باشد و ما تنها با طرحهای کوتاه مدت خود، مشغول واکنشهای غیرسیستمی باشیم، شاید کمی به خود و جامعه خویش دلگرمی کاذب داده باشیم که درحال حل مسالهایم، اما نباید فراموش کنیم که مسائل اصلی حل نشده باقی مانده و هر لحظه و ساعت و ماه و سال، همانند یک بهمن بر قدرت تخریب آنها افزوده خواهد شد. طرحهای ضربتی به جای آنکه مسالهای را حل کنند، نشانههای آن مساله را از بین میبرند!
معتقدم این نوع از طرحها، بیش از آنکه نشاندهنده قاطعیت و قدرت مدیران باشد، بازتابدهنده شکست آنها در راهاندازی سیستمهایی برای سامان دادن بلند مدت و پایدار به امور آن حوزه است!
یکی از سختترین و در عین حال با ارزشترین کارها، سیستمسازی است؛ به ویژه اگر آن سیستم، در سطح ملی باشد. کارهای ضربتی از عهده افراد زیادی بر میآید، اما کارهای سیستمی، زاییده ذهنهای پرورش یافته و نخبه است.