برای بنده و امثال بنده که مفتخر هستند بخشی از عمر خود را در دانشگاه تهران گذراندهاند، “مرحوم دکتر محمود حسابی” جایگاهی بس والا دارد؛ زیرا ایشان یکی از بنیانگذاران اصلی دانشگاه تهران بودند و قانون تاسیس دانشگاه تهران را تدوین کردند.
کتابی با عنوان “استاد عشق” درباره زندگی ايشان، توسط ایرج حسابی تدوین شده که به چاپ هشتاد و دوم رسیده است. نکات جالب توجه و قابل تأملی در مورد زندگی ایشان در این کتاب وجود دارد که چند مورد از آنها در ادامه ذکر میگردد:
- ایشان علیرغم تمام مشغلههای علمی، تحقیقاتی، اداری و سیاسی که داشتند، همیشه معتقد بودند که باید تماس دائمی و کیفی خود را با همسر و فرزندانشان حفظ کنند. به تربیت مستقیم فرزندان و وقتگذاری برای آنها توسط پدر و مادر، به ویژه در سنین کودکی و نوجوانی، معتقد بودند. هر سه وعده غذا را کنار خانواده صرف میکردند و هرکدام را یک ساعت طول میدادند و از این فرصت برای ایجاد ارتباط بهتر و گفتگو با اعضای خانواده خود استفاده میکردند.
- هر شب ساعت ۱۰ تا ۱۲ را صرف درس دادن به فرزندان خود میکردند و حتی در مواقعی فرزندان راننده خود را نیز آموزش میدادند. همیشه برای خطاب قرار دادن فرزندان خود، از لفظ شما استفاده میکردند.
- اگرچه زبانهای فرانسوی، انگلیسی، عربی، ایتالیایی، سانسکریت، پهلوی، ترکی و روسی را میدانستند، در میانسالی، فراگیری زبان آلمانی را نیز شروع کردند. چون این زبان را دیرتر شروع کرده بودند سالیان سال، هر شب، از ساعت ۱۲ تا زمان خواب، آلمانی میخواندند تا مسلّط شوند و مسلّط بمانند.
- میگفتند آدم وقتی میبیند کسانی هستند که چشمشان سالم است و چیزی نمیخوانند، حیفش میآید.
- معتقد بودند که خداوند به ما سلامتی عطا کرده تا آن را درست حفظ نماییم و بتوانیم بیشتر و بهتر به خدا خدمت کنیم. لذا بسیار از سلامتی خود مراقبت میکردند.
- حتی بعد از سفرهای طولانی، استراحت زياد را جایز نمیدانستند و بیشترین وقت را برای خوشحالی اطرافیانشان میگذاشتند. جمله معروفی داشتند که “برای استراحت همیشه زمان هست و دیر نمیشود”.
- برداشت ایشان از آلبرت اینشتین در اولین دیدارشان جالب است. برجستهترین نکته وی را سادگی بیاندازهاش میدانستند و وی را دارای چهرهای مهربان و آرام، بسیار مودب، صمیمی و متواضع توصيف میكردند.
خواندن کتاب “معلم عشق” را به کلیه همراهان عزیز کانال تفکر مدیریت پیشنهاد میکنم.