در ابتدای این نوشته، به روح بلند آتشنشانانی که در حادثه پلاسکو پروانهوار سوختند، ادای احترام میکنم. رنجی که خانوادههای عزیز آنها در این ساعات تحمل میکنند، غیر قابل تصور است. دعا كنيم خداوند به قلب همه آنها آرامش و صبر عطا نماید.
طی دو روز گذشته، درباره ضعف مدیریت بحران در کشور مطالب زیادی نوشته شده، اما ای کاش مشکلمان فقط در مدیریت بحران بود و در زمانهای غیربحرانی، عملکرد مدیریتیِ قابل دفاعی داشتیم. بهجد اعتقاد دارم در کشورمان “بحران مدیریت” وجود دارد. بحران مدیریت، بسیار فراتر از ضعفِ در مدیریت بحران است. مدیریت بحرانِ ضعیف، بخش بسیار کوچکی از بحران مدیریت فعلی است. بحران مدیریت یعنی اینکه مدیرانمان نتوانستهاند مسائل کلیدی مردم را حل کرده و به زندگی آنها سروسامانی دهند. هر طرف که سر میگردانیم، کموبیش آثار بیکفایتی مدیری را مشاهده میکنیم. صنعتی بیرمق، سيستم تامين اجتماعی و درمانی فشل، فساد مالی لجامگسیخته، جامعهای کمتر توسعهیافته، اخلاق و فرهنگی در حال احتضار، آموزش و پرورشی ویران و شهرهایی که در ترافیک و انواع آلودگی غوطهورند.
چگونه مدیریت در کشورمان به این روز افتاد؟ بهنظرم پنج عامل بیشتر از سایر موارد در ایجاد این وضعیت اثرگذار بوده است.
در پایان تاکید میکنم که بحران مدیریتی در کشور اگر جدی گرفته نشود و برای آن چارهاندیشی نگردد، آینده خوبی در انتظار اين كشور نخواهد بود.