در دنیا برای داشتنِ کشور، جامعه و سازمانهایی پویا، شاداب و توسعه یافته، سراغِ رهبری فراگیر و همهشمول (Inclusive Leadership) رفتهاند.
رهبری فراگیر بر پایهی پذیرش و احترام به تنوع و تکثّر بنا شده و نه استانداردسازی و یکشکلسازی انسانها. رهبری فراگیر حصوص اطمینان از این موضوع است که با همگان طبقِ انصاف رفتار میشود. نتیجه این نگاهِ منصفانه، «ایجادِ حسِّ تعلق» و «حسِّ ارزشمند بودن» در همگان است. رهبری فراگیر موجب میشود که افرادْ کمتر نیازمندِ «نقابْ به چهره زدن» بشوند و بتوانند با هر تفکر و سلیقهای، حداکثر ظرفیتِ خود را بالفعل کنند و در ساخت جامعه و سازمانشان اثری داشته باشند. رهبری فراگیر کمتر به تفاوتها و شکافها دامن زده و بیشتر روی وجوه اشتراک تمرکز مینماید. رهبری فراگیر، نفرتپراکنی نمیکند.
این روزها تریبونهای متعددی را در کشور میبینم که درستْ در نقطه مقابل این مفهومْ حرکت میکنند. کاش قبل از آنکه بیشتر از این دیر شود، بفهمند و درک کنند که بهسبب آنچه که امروز در حالِ کاشت آن هستند، فردا چهچیزی درو خواهند کرد!