۵ باور غلط رایج درباره تحول دیجیتال

پنج باور غلط رایج درباره تحول دیجیتال

تحول دیجیتال در سال‎های اخیر به یکی از مهمترین اَبَر روندهای (مگا تِرِندهای) مدیریت و توسعه تبدیل شده است. چالش بسیاری از سازمان‎‌ها در این روزها کسب شناخت بهتر از این مفهوم نوین است. ‎عدم درک درست تحول دیجیتال، ریسک موفقیت پیاده‎‌سازی آن را افزایش داده است. اگر درباره یک مفهوم، پاسخ مناسبی برای سوال «چیستی» آن نداشته باشیم، قطعا پاسخ درخوری برای سوال «چگونگی» پیاده­‌سازی آن نیز نخواهیم داشت. به عبارت دیگر اگر ندانیم مقصد سفرمان کجاست، به هر جایی که برسیم می­‌توانیم ادعا کنیم آنجا مقصد است. همین موضوع به­‌ظاهر ساده، منجر به خسارات مادی و معنوی زیادی در پیاده‌­سازی مفاهیم نوین مدیریتی در سازمان­‌ها گردیده است.

در نوشته قبلی‌ام با عنوان «تحول دیجیتال چیست؟» به‌اختصار این مفهوم را تشریح کردم. در آن‌جا بیان شد که تحول دیجیتال، تغییری شگرف از تفکر تا عملکرد، با محوریت فناوری‌های تحول‌آفرین است. اینترنت اشیا، رایانش ابری، اپلیکیشن‌های موبایل، رسانه‌های اجتماعی، واقعیت مجازی و افزوده، تحلیل‎گری داده، هوش مصنوعی و بلاک‌چین از مهم‌ترین انواعِ فناوری‌های تحول‌آفرین هستند.

در این مطلب قصد دارم برای شفاف‌سازی و تبیین بهتر مفهوم تحول دیجیتال، به ۵ مورد از مهمترین باورهای غلطِ رایج در‌این‌باره بپردازم.

 

تحول دیجیتال با فناوری اطلاعات تفاوتی ندارد.

یکی از کج‌‎فهمی‌‎های رایجی که درباره تحول دیجیتال وجود دارد، معادل دانستن دیجیتال با فناوری اطلاعات است. در این نگاه غلط، افراد هر چه در مورد فناوری اطلاعات می‎‌‌دانند و در گذشته انجام داده‌‎اند را با همان دیدگاه و رویکرد، برای دیجیتال تجویز می‌‎کنند. به عنوان مثال اگر سازمان‎ها استراتژی فناوری اطلاعات دارند و به دنبال انطباق آن با لایه استراتژی کسب‎‌و‎کار هستند، فکر می‎کنند همین موضوع در مورد دیجیتال نیز صادق است. در صورتی که ما در دنیای دیجیتال، استراتژی مستقلی به نام استراتژی دیجیتال نداریم؛ بلکه آنچه که انجام می‌‎شود بازنگری و تدوین استراتژی‌‎های کسب‌‎و‎کار سازمان با عینک دیجیتال و متناسب با اقتضائات عصر دیجیتال است.

فراموش نکنید فناوری اطلاعات یک موضوع «بخشی» برای سازمان‎‌هاست، اما دیجیتال مفهومی «چتری» برای آن‎ها می‌‎باشد. برای تفسیر این جمله باید بگویم پیشبرد اجرای ابتکارات فناوری اطلاعات درساز‎مان‎ها، وظیفه گروهی از کارکنان است، اما پیاده‌‎سازی ابتکارات دیجیتال وظیفه‌‎ای همگانی است. لذا تاکید می‌‎کنم تحول دیجیتال نگاهی فراتر و گسترده‌تر از فناوری اطلاعات دارد که تمامی سازمان و کارکردهای آن را متاثر می‌‎سازد‌.

 

تحول دیجیتال نیاز به برنامه‌ جامع و تفصیلی دارد.

عصر تدوین طرح‌ها و برنامه‌­های جامع و تفصیلی در حوزه فناوری اطلاعات به پایان رسیده است. در عصری که عمر فناوری‌ها کوتاه و شتاب معرفی فناوری‌های تحول­‌آفرین به بالاترین حد خود رسیده، دور از منطق و خرد است که برای بلندمدت خود، نسخه­‌های فناورانه تفصیلی تدوین کنیم. به طور جدی معتقدم که تاریخ مصرف «نگاه جامع» در دنیای مدیریت منقضی شده است و امروز تنها راه نجات، حرکت به سمت «نگاه چابک» است. نگاه چابک در تحول دیجیتال یعنی به‌جای اینکه برای یک افق طولانی برنامه‌ریزی دقیق و تفصیلی کنیم، تنها جهت‌گیری کلی را مشخص کرده و برای کوتاه‌مدت، به هدف‌گذاری و اجرا بپردازیم. سپس در طول مسیر، نتیجه به‌­دست آمده را ارزیابی و بررسی نموده، هدف­‌گذاری مجدد کنیم و این مارپیچ تعالی را به­‌طور مستمر ادامه دهیم.

 

تحول دیجیتال قابل برون‌سپاری است.

یکی از اشتباهات رایج برخی سازمان‌‎ها، برون‌‌سپاری تحول دیجیتال خود به موجودیت­‌های بیرونی است. فراتر از بحث دیجیتال، اساسا هیچ‎گونه تحولی را نمی‌­توان برون‎سپاری کرد. سازمان‌های ما باید بدانند که تحول دیجیتال خریدنی نیست که آن را سفارش بدهند و برایش چک بکشند و مانند کالایی لوکس، درب سازمانشان تحویل بگیرند! لازم است تاکید کنم که این توصیه، نفی­‌کننده برون‌‎سپاری بخش‎‌هایی از پروژه‎‌ها و اقدامات تحول دیجیتال سازمان نیست، بلکه تاکید بر روی جایگاه سازمان در هدایت و راهبری این تحول است. همان چیزی که می‎توان به عنوان «مرکز فرماندهی تحول دیجیتال» در سازمان از آن یاد کرد.

 

تحول دیجیتال یک پروژه است.

اگر پروژه را مجموعه اقداماتی با زمان شروع و پایان مشخص، در راستای تولید دستاوردهای از پیش تعیین‌شده بدانیم، به نظر شما تحول دیجیتال یک سازمان را می‌توان در قالب یک پروژه تعریف کرد؟ پاسخ قاطعانه خیر است.

به خاطر داشته باشید که به تحول دیجیتال نباید به چشم یک فعالیت موقتی در سازمان نگاه کنید، بلکه باید آن را سفری طولانی بدانید که مقصد نهایی آن نامعلوم است، اما می‌توان برای آن منزلگاه‌های مشخصی در میانه راه تعریف کرد. جنس این سفر به‌گونه‌ای است که تنها پس از رسیدن به هر منزلگاه، می‌توان منزلگاه بعدی را مشخص و به سمت آن حرکت کرد. اگر بخواهم از مفاهیم مدیریت پروژه برای تبیین منظورم استفاده کنم باید بگویم که استقرار تحول دیجیتال در سازمان‌ها بیش از آنکه یک پروژه باشد، یک طرح است. در مدیریت یک طرح ما مرحله به مرحله جلو می‌رویم و از ابتدای راه نمی‌دانیم که در چه نقطه و زمانی به هدف غایی خود خواهیم رسید.

 

تحول دیجیتال با راه‌‎اندازی یک معاونت یا اداره شروع می‌شود.

نکته‌‎ای که باید حتما در ابتدای سفر دیجیتالتان به خاطر داشته باشید، این است که از ساختارهای سنگین برای حکمرانی دیجیتال اجتناب کنید. این مورد می‌تواند مسیر تصمیم‌گیری را در این حوزه کُند نماید و چابکی را از سازمان شما بگیرد. به خاطر داشته باشید که حکمرانی دیجیتال صرفا از طریق اضافه کردن یک معاونت یا اداره‌­کل محقق نمی­‌شود. حکمرانی دیجیتال به کوتاه‌­سخن، یعنی دغدغه تحول دیجیتال در کدام بخش یا بخش‌­های سازمان به‌­طور جدی پیگیری می­‌شود. به این فکر کنید که در سازمانتان چه کسی یا چه کسانی شب­‌ها با دغدغه تحول دیجیتال به خواب می‌روند و صبح‌ها با این دغدغه از خواب بیدار می‌شوند؟

 این را به خاطر داشته باشید که حکمرانی یک موضوع پویا و متناسب با شرایط و ویژگی‌های هر سازمان است و نسخه­‌ای ثابت و جهان‌شمول که برای تمام سازمان‌ها مناسب باشد، نداریم. قبل از هر اقدامی جهت تعریف نقش جدید یا طراحی ساختاری مشخص برای حکمرانی دیجیتال، ظرفیت و شرایط خاص سازمانتان را در نظر بگیرید.

برای مطالعه دام‌های رایج در مسیر تحول دیجیتال سازمان‌ها اینجا کلیک کنید.

مقالات مرتبط:

تحول دیجیتال چیست؟

تحول دیجیتال؛ چیستی و چرایی

انتشار اپیزود صفر پادکست مدرسه تحول دیجیتال

اقتصاد دیجیتال (Digital Economy) چیست؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Previous Next
Close
Test Caption
Test Description goes like this