مو ابراهیم، کارآفرین سودانی، در خصوص اهمیت حکمرانی جمله جالبی را مطرح کرده است: «حکمرانی، همهچیز است. بدون حکمرانی، هیچچیزی نداریم.»
اگر بخواهیم کوتاه بیان کنیم، باید بگوییم حکمرانی، «مدیریتِ مدیریتها» است؛ یعنی «ابَر مدیریت». حکمرانی، سیستمی است برای مدیریت یک پدیده از بالاترین سطح تا پایینترین سطح ممکن. حکمرانی را سیاستها، ساختارها، فرایندها و سازوکارهایی میدانیم که برای حصول اطمینان ازکسب ارزش و منفعت از یک پدیده در کنار هم قرار گرفتهاند و قرار است مسئولیتپذیری، پاسخگویی و شفافیت را به ارمغان بیاورند.
حکمرانی کارکردهای مختلفی دارد. از سیاستگذاری، ساختاردهی و سازماندهی گرفته تا تعیین نرمها، ارزشها و قوانین بازی. همچنین حکمرانی در مدیریت و استقرار و پیادهسازی مفهومی که درحال حکمرانی آن هستیم، پایش و کنترل پیشرفت آن و در نهایت، ارزیابی تحقق منافع آن کاربرد دارد.
اما اگر بخواهیم تعریفی برای حکمرانی دیجیتال بیان کنیم باید بگوییم «حکمرانی دیجیتال سیستمی برای مدیریت تحول سازمان در عصر دیجیتال از بالاترین تا پایینترین سطح» است. بنابراین، بدون وجود این حکمرانی، مدیریت تحول در سازمان دچار چالش خواهد بود و به منافعی که سازمان به دنبالش است، نخواهد رسید.
کپجمینای، از موسسات مشاورهای مطرح جهان در حوزه تحول دیجیتال، دو مسئولیت برای حکمران دیجیتال قائل است:
۱. تخصیص منابع[۱]: تصمیمگیری درباره اینکه چه سرمایهگذاری در چه حوزهای از تحول دیجیتال صورت پذیرد.
۲. همنواسازی[۲]: بهدنبال همنوا و یکپارچه ساختن سرمایهگذاریهای مختلف است.
و اما دلایل ناکامی حکمرانی دیجیتال در سازمانها شامل چه مواردی است؟
پنج سازوکار عمده برای حکمرانی دیجیتال وجود دارد که در ادامه به هریک از آنها به اختصار میپردازیم.
شامل دو دسته کمیته عالی (راهبردی) تحول دیجیتال و کمیته راهبری (عملیاتی) تحول دیجیتال میباشد. در کمیتههای عالی تحول دیجیتال، مدیران ارشد سازمان حضور دارند، اما زمانی که اعضای کمیتهها بیشتر شامل افراد سطوح پایینتر سازمان باشد، کمیته راهبری تشکیل میشود.
چنین کمیتههایی مزایای زیادی دارند. از آنجا که تمام واحدهای سازمان در این کمیتهها عضو دارند، خود را درگیر آن میبینند و این منجر به جلب مشارکت حداکثری از واحدهای سازمان میشود. همچنین، چنین حضوری از سراسر سازمان، احتمال اخذ تصمیمات چندبعدی را افزایش میدهد و تصمیمات کمیته مشروعیت بالایی پیدا میکند. از دیگر مزایای چنین کمیتههایی میتوان به کنترل جنگ ق درت در سازمان اشاره کرد.
چنین کمیتههایی، چالشهایی هم دارند. مثلا روند تصمیمگیری در این کمیتهها کند و طولانی است و مسئولیت نهایی تصمیمات در کمیتهها مبهم است. همچنین میتوان شاهد تصمیمات بدون کیفیت در اثر افت کار کارشناسی و اجماع بدونپشتوانه در کمیتهها بود. بنابراین باید توجه داشت در کنار کمیتهها نیاز به سازوکارهای مکمل هم داریم.
مجموعه متمرکزی از تخصصها، مهارتها، زیرساختها و منابع مالی برای رشد دادن تحول دیجیتال در سازمان میباشد. کار واحد دیجیتال مشترک مشاوره، آموزش، ارائه ابزار و متد و کمک به اجرای تحول دیجیتال در واحدهای سازمانی است. واحد دیجیتال مشترک احاطهای بر سیلوها و کارکردهای سازمانی ندارد، بلکه به عنوان مشاور به واحدها کمک میکند تا در مسیر تحول دیجیتال گام بردارند و سازوکار مناسبی برای ابتدای راه تحول دیجیتال سازمان است.
از مزایای واحد دیجیتال مشترک میتوان به بارورسازی تدریجی دیجیتال واحدها، مناسب برای ابتدای سفر تحول دیجیتال، مناسب بودن بهلحاظ هزینهای و نیز تامین استعدادهای دیجیتال از آنجایی که به تعداد افراد کمی نیاز دارد، اشاره کرد.
از چالشهای چنین واحدهایی میتوان به نبود فرهنگ مساعدت و مشاوره در سازمانها و ریسک بالای کیفیت نیروهای انسانی موجود در این واحد اشاره کرد.
سفیران دیجیتال، عاملهای تحول دیجیتال در هر یک از واحدهای سازمان هستند. این افراد کاندیدای عضویت در کمیتههای تحول دیجیتال سازمان میباشند.
سفیران دیجیتال میتوانند به تحول دیجیتال در واحد خودشان کمک شایانی کنند و از طرفی منعکسکننده صدای دیجیتال واحد به کمیتههای راهبری باشند.
در این سازوکار، تامین استعداد برای همه واحدها که هم موضوع واحد را بشناسند و هم تحول دیجیتال را کار دشواری است. همچنین ممکن است درون واحد مقاومتهایی از سمت مدیران واحد یا سایر افراد در مقابل انتخاب چنین فردی صورت بگیرد.
طرح با پروژه متفاوت است و از مجموعهای از پروژهها تشکیل شده که در جهت منافع سازمان عمل میکند. طرحها زمان شروع مشخص دارند اما برخلاف پروژهها زمان پایان مشخص نداشته و چندین تکرار و فاز درون آنها وجود دارد و فاز به فاز باید نتایج آنها را بررسی کرد.
مزایای چنین دفتر طرحی، این است که میتواند چتری بالای سر تمامی ابتکارات تحول دیجیتال سازمان باشد و چارچوبی برای پیادهسازی استراتژیهای دیجیتال سازمان فراهم کند. همچنین از منابع مشترک تحول دیجیتال بین پروژهها به نحو احسن استفاده نماید. این دفتر همچنین میتواند مدیریت ارشد را در رهبری، نظارت و کنترل پیادهسازی تحول دیجیتال توانمند سازد.
چالشهای دفتر مدیریت طرح تحول دیجیتال شامل فقیر بودن دانش مدیریت طرح در سازمانها، محل تردید بودن همکاری بین سیلوهای سازمان و این واحد و همچنین ریسک تفوق نگاه کنترلی بر نگاه مدیریت در این دفتر میباشد.
مدیر ارشد دیجیتال (CDO)، رهبر تحول سازمان از طریق فناوریهای دیجیتال است. این فرد یک استراتژیست کسبوکار است که درک دقیقی از اثرات فناوریهای دیجیتال در سطح سازمان دارد و میتواند با استراتژیهای مناسب سازمان را بهسمت تحول درست هدایت کند. مدیر ارشد دیجیتال در سازمانهای مختلف در جایگاه مختلفی قرار میگیرد. مثلا در سازمانهای سنتی که دیجیتالزاد نیستند، این فرد در نقش قائممقام سازمان است و ارتباط کاری تنگاتنگی با مدیرعامل دارد و این ۲ فرد میتوانند در کنار یکدیگر هممدیرعاملی[۴] انجام دهند. اما در شرکتهای دیجیتالزاد مدیرعامل شرکت خودش در نقش مدیر ارشد دیجیتال ظاهر میشود.
اما چه سازمانهای باید در فکر انتصاب مدیر ارشد دیجیتال باشند؟ در وهله اول سازمانهایی که تحت فشار محیط برای دیجیتالیشدن قرار داشته و در صنعتی هستند که بلوغ دیجیتال در آن صنعت زیاد است. پس از آن سازمانهایی که فرد مناسبی را برای اینکار در اختیار داشته باشند.
از وظایف کلان مدیر ارشد دیجیتال میتوان به طرحریزی تحول دیجیتال و همنواسازی اقدامات آن، پایش محیط دیجیتال نزدیک و دور، اکوسیستمسازی دیجیتال و محققسازی منافع تحول دیجیتال اشاره کرد.
از مزایای داشتن مدیر ارشد دیجیتال امکان همنواسازی اقدامات تحول دیجیتال در سازمان، وحدت فرماندهی در پیشبرد تحول دیجیتال و ارسال پیام اهمیت تحول دیجیتال به کل سازمان میباشد.
چالش اصلی این سازوکار، پیدا کردن فرد مناسب این سمت و البته، مقاومت سایر مدیران ارشد سازمان در مقابل چنین فردی است.
این ۵ مکانیزم میتوانند حکمرانی دیجیتال سازمان را بهبود بخشند، اما نباید فراموش کرد که حکمرانی همیشه باید دوصفت مهم «پویایی» و «بهاندازهبودن» را داشته باشد. حکمرانی پویا یعنی در هر مقطع از زمان و در هر مرحله از سفر تحول دیجیتال با توجه به شرایط موجود تصمیم بگیریم از کدام بسته از این سازوکارها استفاده کنیم. حکمرانی بهاندازه یعنی در ساختارهای حکمرانی دیجیتال، نه زیادهروی و افراط کنیم و نه تفریط داشته باشیم. افراط در ایجاد ساختارهای سنگین برای حکمرانی دیجیتال باعث میشود سرعت و چابکی لازم برای تحول دیجیتال از دست برود و تفریط در آن، بالغ نشدن دیجیتالی سازمان را در پی خواهد داشت.
[۱] Resource allocation
[۲] Orchestration
[۳] Cross-functional
[۴] Co-CEOship
انتشار اپیزود هشت: حکمرانی دیجیتال
مکانیزمهای کلیدی حکمرانی دیجیتال