مدل تجربه دیجیتال کارکنان

مدل تجربه دیجیتال کارکنان

در مطلب گذشته به تجربه دیجیتال کارکنان پرداختیم. در این مطلب با مدل تجربه دیجیتال کارکنان آشنا می‌شویم. امروزه مطرح شدن مبحث جدیدی به نام تحول دیجیتال در دنیای کسب‌وکار و دولت‌ها اهمیت بهره‌وری را پررنگ‌تر از هر زمان دیگری کرده است. برخی از متخصصان نه‌تنها افزایش بهره‌وری بلکه بقای سازمان‌ها و دولت‌ها را در گرو رهسپار شدن در سفر تحول دیجیتال می‌دانند.

تحول دیجیتال تغییری شگرف در عملکرد سازمان و کشور با محوریت فناوری‌های تحول‌آفرین مانند اینترنت اشیا، رایانش ابری، اپلیکیشن‌های موبایلی، رسانه‌های اجتماعی، واقعیت مجازی و افزوده، تحلیل‌گری داده، هوش‌مصنوعی و بلاک‌چین است. بااینکه تأکید تحول دیجیتال بر فناوری‌های تحول‌آفرین است، برخی از محققان معتقدند تحول دیجیتال موفق، بیشتر از آن‌که دربارۀ فناوری باشد، بر مسائل مرتبط با منابع انسانی تأکید دارد. از همین رو کارکنان، گروهی کلیدی در سازمان هستند که برای به ثمر نشستن تحول دیجیتال باید مورد توجه قرار گیرند، زیرا اگر سازمانی به دنبال ایجاد تجربۀ مشتری اثربخش است، باید کارکنان خود را به خوبی آموزش دهد و بهره‌وری و تعلق‌خاطر آنان را بهبود بخشد.

از نگاهی دیگر، کارکنان، مشتریان داخلی سازمان هستند که تجربۀ آنان نیز قلب تحول دیجیتال به شمار می‌رود، پس باید تجربۀ دیجیتالی خوبی داشته باشند. در دنیای کسب‌وکار با توجه به این‌که بیش از ۹۰ درصد از کسب‌وکارها در درجۀ اول بر اساس تجربۀ مشتری رقابت می‌کنند، دیگر تجربۀ مشتریان به عنوان یک اولویت برای سازمان‌ها مطرح نیست. مشاهدات نشان می‌دهند مرزهای رقابتی فعلی در دنیای کسب‌وکار را تجربۀ کارکنان ایجاد می‌کند. گویا تجربۀ کارکنان اولویت فعلی سازمان‌ها است. به گفتۀ ۷۲ درصد از کارکنان، وقتی آنان تجربه کاری مثبتی داشته باشند، بهره‌وری افزایش می‌یابد و این درصد در نسل هزاره که تا سال ۲۰۲۰ نیمی از جمعیت نیروی انسانی دنیا را تشکیل می‌دهند، به ۹۲ درصد می‌رسد.

با این اوصاف به نظر می‌رسد تجربۀ دیجیتال کارکنان، مفهومی است که سازمان‌ها و محیط‌های کاری را بیش از پیش متحول می‌کند و توجه به این موضوع در سازمان‌ها می‌تواند مرزهای رقابتی آتی در دنیای کسب‌وکار و سازمان‌ها را ایجاد کند. ضرورت پیاده‌سازی و بهره‌برداری از تجربۀ دیجیتال مثبت کارکنان از یک‌سو و نیافتن مطالعات جامعی در خصوص شناخت ابعاد این مفهوم از دیگر سو، به چالش مهمی در این عرصه تبدیل شده است.

به همین منظور دکتر شامی زنجانی، در پژوهش اخیر خود به ارائه الگوی عوامل مؤثر بر تجربه دیجیتال کارکنان پرداخته است. الگوی ارائه شده دارای ۷ مؤلفه فرهنگی، شغلی، رهبری، استراتژی، نام تجاری، فناوری، محیط فیزیکی و عوامل فردی و هفتاد زیرمؤلفه می‌باشد. مؤلفه رهبری دوازده زیرمؤلفه ، مؤلفه شغلی دوازده زیرمؤلفه، مؤلفه نام‌تجاری سه زیرمؤلفه، مؤلفه فردی هفت زیرمؤلفه، مؤلفه فرهنگی شانزده زیرمؤلفه، مؤلفه فناوری هشت زیرمؤلفه، مؤلفه محیط‌فیزیکی هفت زیرمؤلفه و مؤلفه استراتژی پنج زیرمؤلفه دارند و در مجموع در الگوی نهایی هفتاد زیرمؤلفه وجود دارد.

عوامل مؤثر بر شکل‌گیری تجربۀ دیجیتال کارکنان

شکل ۱. عوامل مؤثر بر شکل‌گیری تجربۀ دیجیتال کارکنان

 

جدول ۱. عوامل مؤثر بر شکل‌گیری تجربۀ دیجیتال کارکنان

ردیف

تعداد

مؤلفه

زیرمؤلفه‌ها

توضیحات

۱ ۱ استراتژی ارکان استراتژیک متمرکز بر تجربۀ دیجیتال کارکنان

مأموریت، چشم‌انداز و ارزش‌های کلیدی باید دارای شفافیت و انسجام بوده، بر مبنای تجربۀ دیجیتال کارکنان باشند و از آن حمایت کنند.

۲ ۲ بازمهندسی مستمر فرایندها

باید فرآیندهای سازمان پیوسته مورد بررسی قرار گیرند و فرآیندهایی که ارزشی ایجاد نمی‌کنند، حذف شوند.

۳ ۳ مرکزیت استراتژی

استراتژی دیجیتالی باید با هسته اصلی کسب‌وکار در ارتباط باشد چراکه استراتژی تأثیر بسیار زیادی بر کسب‌وکار دارد.

۴ ۴ رویکرد بلندمدت

استراتژی سازمان باید رویکردی بلندمدت (۱۰ تا ۲۰ ساله) داشته باشد.

۵ ۵ توجه به مدیران سطح پایین‌تر و کارکنان خط مقدم

استراتژی یک سازمان باید نه‌تنها حمایت مدیران عالی سازمان، بلکه حمایت مدیران سطح پایین‌تر و کارکنان خط‌مقدم را نیز داشته باشد.

۶ ۱  

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

رهبری

 

 

مربی‌گری

رهبران مربی و کنترل‌کننده هستند و باید پیوسته با افراد در ارتباط بوده و آن‌ها را راهنمایی کرده و به آنان بازخورد دهند.

۷ ۲ شفاف‌سازی و عملیاتی‌کردن اهداف

رهبران باید اهداف کسب‌وکار را برای کارکنان خود توصیف و تحلیل کنند.

۸ ۳ حمایت همه‌جانبه از تجربۀ دیجیتال کارکنان

رهبران باید خود به ایجاد تجربۀ دیجیتال مثبت برای کارکنان اعتقاد داشته و از همه جوانب آن حمایت کنند.

۹ ۴ سرمایه‌گذاری پیوسته بر افراد و مدیران

رهبران باید پیوسته از افراد و مدیران خود برای رشد و جانشین پروری حمایت کنند.

۱۰ ۵ یکپارچگی انتظارات

این مفهوم بیان می‌کند باید هم‌راستایی بین تجربه‌های کارمند و انتظاراتش در بازه‌های زمانی مختلف وجود داشته باشد.

۱۱ ۶ الهام بخشی

رهبران در سازمان‌ها باید الهام‌بخش باشند.

۱۲ ۷ سبک رهبری

سبک مدیریت (مانند برخورد عادلانه با اعضای گروه کاری) تأثیر بسزایی بر عملکرد کارکنان دارد و رهبران باید از یک سبک رهبری متناسب با سازمان برخوردار باشند.

۱۳ ۸ حمایت از ایده‌های متفاوت

رهبران باید از افراد برای تقویت تفکر متفاوت حمایت کنند چراکه این کار نه‌تنها به آنان کمک می‌کند تا متوجه شوند کارکنان چه چیزهایی را مدنظر دارند، بلکه کمک می‌کند تا متوجه شوند مشتریان چه انتظاراتی دارند.

۱۴ ۹ توسعه مهارت‌های دیجیتال

رهبران باید به توسعه مهارت‌ها و پرورش استعدادهای دیجیتال در سازمان (نه‌تنها در یک بخش) کمک کنند و با محول کردن برخی از وظایف به سایر کارکنان خود، انرژی خود را بر جنبه‌های حیاتی رشد سازمان بگذارند.

۱۵ ۱۰ ایجاد زمینه همکاری

رهبران باید فضایی را برای همکاری فراتر از ارتباطات فراسازمانی ساده برای کارکنان خود فراهم کنند.

۱۶ ۱۱ ایجاد فضای تجربه‌گری

رهبران باید فضایی را ایجاد کنند که در آن کارکنان به تلاش هوشمندانه و حتی موفق نشدن تشویق شوند و پلتفرم مجازی یا فیزیکی در اختیار آنان قرار دهند تا بتوانند مدل‌های کسب‌وکار و ایده‌های جدید خود را آزمایش کنند.

۱۷ ۱۲ تصمیم‌گیری در شرایط عدم اطمینان

رهبران باید توانایی تصمیم‌گیری در شرایط عدم‌اطمینان را نیز داشته باشند.

۱۸ ۱

شغلی

عنوان شغلی مناسب

عنوان شغلی مناسب نشانی از اختیارات کارکنان است و باید وجهه خاصی به آنان چه در درون سازمان و چه در بیرون سازمان (در مقابل مشتریان) ببخشد.

۱۹ ۲ ماهیت شغلی متناسب

طبیعت شغل (برای مثال این‌که شغل چالشی یا انگیزه‌بخش است یا خیر) و وضوح نقش (برای مثال این‌که آیا وظیفه به خوبی مشخص شده و قابل‌فهم است یا خیر) باید مدنظر قرار گیرد.

۲۰ ۳ حجم کاری مناسب

حجم کار مناسب که برای انجام شغل و وظایف مرتبط با آن لازم است، باید مورد توجه قرار گیرد. این مورد مرتبط با استرس و فرسودگی روانی ناشی از کار است.

۲۱ ۴ جذابیت مسیر شغلی

کارکنان باید بدانند که می‌توانند در شغل خود رشد یابند و به جایگاه‌های بالاتری در سازمان نیز برسند.

۲۲ ۵ مدیر مستقیم خوب و همکاران عالی

با توجه به ساعات کاری زیادی که کارکنان در سازمان هستند، کارکنان باید از موهبت مدیر مستقیم خوب و همکاران عالی برخوردار باشند.

۲۳ ۶ استقلال

کارکنان باید بتوانند نحوه انجام کارشان را خودشان انتخاب کنند و بدانند خودشان مسئول انجام کارشان هستند.

۲۴ ۷  

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

انعطاف‌پذیری شغلی و تعادل کار-زندگی

سازمان باید به کارکنان خود گزینه‌های کاری منعطف را بدهد و از آن‌ها حمایت کند. برای مثال پیشنهاد کار در ساعت‌های مورد دلخواه کارکنان هر کجا که بخواهند را بدهد.

۲۵ ۸ امکان توسعه فردی و حرفه‌ای

کارکنان باید در شغل خود امکان توسعه فردی و حرفه‌ای نیز داشته باشند، زیرا آنان دوست دارند تا نقش‌های جدید را ایفا کنند و کارهای مختلفی را یاد بگیرند و به‌طورکلی رشد کنند.

۲۶ ۹ استفاده از مهارت‌ها و توانایی‌های فرد

سازمان باید فرصت استفاده از مهارت‌ها و توانایی‌های کارکنان را در شغل ایجاد کند چراکه تأثیر قابل‌توجهی بر رضایت شغلی آنان دارد.

۲۷ ۱۰ تناسب با علایق و ارزش‌های فرد

شغل کارکنان باید با علایق و ارزش‌های آنان هم‌راستا باشد تا آن‌ها احساس بهتری درباره شغل خود داشته باشند، به عبارت دیگر آنان باید بتوانند با هر سبک زندگی که می‌خواهند زندگی کنند.

۲۸ ۱۱ توجه به تندرستی و سلامت و رفاه کارکنان

سازمان باید بر سلامت جسمی و روحی و همچنین رفاه کارکنان خود سرمایه‌گذاری کند.

۲۹ ۱۲ جبران خدمات و مزایای جانبی متناسب با عملکرد و علایق فرد

سازمان باید به جبران خدمات و مزایای جانبی هر شغل توجه کند چراکه برای بسیاری از کارکنان نشانه اصلی این است که سازمان چقدر کار آنان را ستایش می‌کند.

۳۰ ۱ نام تجاری شهرت و افتخار سازمان

نام‌تجاری سازمان در نزد سایر افراد چگونه دیده می‌شود.

۳۱ ۲ علت شهرت

سازمان به چه دلیل یا دلایلی شهرت دارد.

۳۲ ۳ هویت نام‌تجاری

سازمان چه چیزی را اظهار یا از چه چیزی طرفداری می‌کند.

۳۳ ۱ ‌فردی جنسیت

جنسیت فرد اعم از زن یا مرد بودن بر تجربۀ دیجیتال کارکنان مؤثر است.

۳۴ ۲ سن و نسل

سن کارمند و نسلی که به آن تعلق دارد (X,Y,Z) بر تجربۀ دیجیتال کارکنان مؤثر است.

۳۵ ۳ سابقه کاری

این‌که کارمند چند سال فعالیت حرفه‌ای داشته بر تجربۀ دیجیتال کارکنان مؤثر است.

۳۶ ۴ روحیات و عادات شخصی

روحیات، عادات و علایق هر فرد بر تجربۀ دیجیتال کارکنان مؤثر است.

۳۷ ۵ تجربه‌های پیشین

این‌که کارمند با چه سازمان‌هایی همکاری داشته، در چه کارگاه‌ها و هم‌اندیشی‌های حرفه‌ای شرکت داشته و چه تجربیات حرفه‌ای دارد، بر تجربۀ دیجیتال کارکنان اثرگذار است.

۳۸ ۶ چشم‌انداز، فرهنگ و ارزش‌های فردی

چشم‌انداز، فرهنگ و ارزش‌های فردی کارمند بر تجربۀ دیجیتال کارکنان تأثیرگذار است.

۳۹ ۷ تحصیلات، مهارت‌ها و آموزش‌های پیشین

تحصیلات، مهارت‌ها و آموزش‌های پیشین کارمند بر تجربۀ دیجیتال کارکنان تأثیرگذار است.

۴۰ ۱

فرهنگی

رفتار عادلانه با کارکنان

کارکنان باید در سازمان احساس کنند که با آن‌ها عادلانه رفتار می‌شود.

۴۱ ۲ فرهنگ غنی یادگیری

اگر کارمندی بخواهد موارد تازه و جدیدی را یاد بگیرد، سازمان باید منابع و فرصت‌های انجام آن را در اختیار وی قرار دهد.

۴۲ ۳ احترام به تفاوت‌ها

در سازمان باید به تفاوت‌های فردی از قبیل تفاوت‌های ظاهری، نژادی و مذهبی احترام گذاشته شود.

۴۳ ۴ اعتقاد به اهداف سازمانی

کارکنان در سازمان باید اهداف معین شده را دنبال کرده و به آن‌ها معتقد باشند.

۴۴ ۵ حس با ارزشمند بودن

در محیط کارکارکنان باید احساس باارزش بودن داشته باشند.

۴۵ ۶ محیط کاری همکارانه و مشارکتی

کارکنان باید احساس کنند که عضوی از یک گروه هستند و با همکاران خود پیوسته همکاری کنند.

۴۶ ۷ صداقت و اعتماد

در سازمان باید بین افراد اعتماد، شفافیت و صداقت وجود داشته باشد و کارکنان به آن واقف باشند.

۴۷ ۸ به رسمیت شناختن، بازخورد و رشد

کارکنان باید به طور پیوسته مورد ارزیابی قرار گیرند، به آن‌ها بازخورد داده شود و به آن‌ها کمک شود تا رشد کنند.

۴۸ ۹ شایسته‌سالاری

در سازمان باید افراد به دلیل توانایی‌ها و شایستگی‌هایشان مورد تعریف و تمجید قرار گیرند.

۴۹ ۱۰ ارزش‌های دیجیتال

در سازمان باید زنجیره‌ای از ارزش‌های دیجیتالی وجود داشته باشد.

۵۰ ۱۱ فرهنگ نوآوری

سازمان باید از ریسک‌پذیری، تفکر چالشی و برهم‌زننده و مطرح کردن ایده‌های جدید حمایت کند.

۵۱ ۱۲ تصمیم‌گیری داده‌محور

سازمان باید از داده‌ها و تحلیل آن‌ها برای اخذ تصمیمات بهتر استفاده کند.

۵۲ ۱۳ تفکر دیجیتالی

کارکنان باید تفکری دیجیتالی داشته باشند و معتقد باشند راه‌حل‌های دیجیتالی راه پیش‌فرض جلوبرنده هستند.

۵۳ ۱۴ انعطاف‌پذیری و چابکی

سازمان باید سرعت و پویایی در تصمیم‌گیری و توانایی سازگاری با تغییرات تقاضا و فناوری را داشته باشد.

۵۴ ۱۵ فرهنگ باز

سازمان باید با شبکه‌های بیرونی مانند استارتاپ‌ها، مشتریان و فروشنده‌های شخص ثالث همکاری گسترده‌ای داشته باشد.

۵۵ ۱۶ مشتری محوری

سازمان باید با استفاده از راه‌حل‌های دیجیتالی به گسترش اساس مشتری، انتقال تجربه مشتری و همکاری مشترک برای ایجاد محصولات جدید کمک کند.

۵۶ ۱

فناوری

در دسترس بودن فناوری

به‌طورکلی، فناوری باید در سازمان برای هرکسی، در هرکجا و در هرزمان که بخواهد فراهم باشد.

۵۷  

۲

مقرون‌به‌صرفه بودن فناوری

فناوری‌هایی که کارمند در محل کار از آن استفاده می‌کند، باید مقرون‌به‌صرفه باشد، یعنی به خوبی طراحی شده، مفید و ارزشمند باشد به‌طوری‌که وی ترجیح دهد از چیزی مشابه آن در زندگی شخصی خود در صورت وجود نیز، استفاده کند.

۵۸ ۳ توجه به ابعاد مختلف زندگی کاری کارکنان و برآورده کردن نیازهای آنان

به‌طورکلی، فناوری یا فناوری‌هایی که در سازمان استفاده می‌شود باید بر برآورده کردن نیازهای کارکنان به جای تمرکز صرف بر نیازهای فنی سازمان، متمرکز باشد.

۵۹ ۴ وجود پلتفرم‌های یکپارچه

باید در سازمان‌ها ابزارها و پلتفرم‌های فناورانه تجربه‌هایی یکپارچه ارائه داده و کانال‌های بدون مرز را تشکیل دهند.

۶۰ ۵ سهولت در استفاده از فناوری

فناوری باید برای کارکنان به راحتی قابل استفاده باشد.

۶۱ ۶ راحتی در پذیرش فناوری

فناوری باید برای کارکنان به راحتی قابل آموختن باشد.

۶۲ ۷ جذابیت فناوری

فناوری باید برای کارکنان دوست‌داشتنی و خواستنی باشد.

۶۳ ۸ پویایی و تحرک فناوری

فناوری باید برای کارکنان تحرک و پویایی داشته باشد، آنان باید بتوانند حتی در مواقع دور بودن از محیط‌کار به آن دسترسی داشته باشند.

۶۴ ۱

محیط فیزیکی

 

 

بازتاب ارزش‌های سازمان

محیط‌های فیزیکی بازتاب‌کننده ارزش‌های سازمان هستند. برای مثال اگر ارزش یک سازمانی همکاری، صداقت، شفافیت و سرگرمی است، آن وقت کسی انتظار دیدن محیط‌های خسته‌کننده مکعبی را ندارد.

۶۵ ۲ فضای باز کاری و گزینه‌های مختلف محل‌کار

سازمان باید به کارکنان خود امکان انتخاب گزینه‌های متعدد مکان‌های کاری را دهد. ممکن است کارکنان فضاهای باز، اتاق‌های اجلاس، محیط‌های آرام، محیط‌های همکارانه، محیط‌های شبیه کافی‌شاپ و مکان‌هایی از این دست را برای کار انتخاب کنند.

۶۶ ۳ عوامل انگیزشی و بهداشت محیط

سازمان باید به عوامل انگیزشی و بهداشت محیط مانند روشنایی محیط، کنترل دما، سروصدا و تهویه توجه کافی داشته باشد.

۶۷ ۴ امکانات و تجهیزات فیزیکی و فناورانه متناسب با نیاز کارکنان

سازمان باید توجه کافی به پیکربندی و طراحی فضاهای کاری فردی و تیمی و پیکربندی مبلمان اداری داشته باشد.

۶۸ ۵ تناسب محیط کار با فعالیت کاری

محیط کار کارکنان باید با نوع فعالیت کاری آنان متناسب باشد.

۶۹ ۶ موقعیت جغرافیایی سازمان

سازمان باید از موقعیت جغرافیایی مناسبی (منطقه سازمانی، انواع مسیرهای دسترسی، دسترسی مناسب به وسایل حمل‌ونقل عمومی) برخوردار باشد.

۷۰ ۷ هوشمندی محیط کار

ساختمان سازمان باید هوشمند (برای مثال ورود با اثرانگشت، برخورداری از حس‌گر دود، برخورداری از آسانسور) باشد.

همان‌طور که در شکل مشخص است، مؤلفه فرهنگی با شانزده زیرمؤلفه دارای بیشترین و بعد از آن مؤلفه رهبری و شغلی هر کدام با دوازده زیرمؤلفه قرار دارند که این نکته تأییدی بر چتری بودن مفهوم تجربۀ دیجیتال کارکنان و اهمیت ابعاد نرم و انسانی در این مفهوم است که در این الگو به خوبی نشان داده شده است.

این مطلب خلاصه‌ای از مقاله‌ی فارسی «الگوی عوامل شکل‌دهی تجربۀ دیجیتال کارکنان» است که در دوره ۱۰ و شماره ۳ فصلنامه علمی مطالعات منابع‌انسانی چاپ شده است. از این‌جا می‌توانید فایل کامل مقاله را دانلود کنید.

مقالات مرتبط:

تجربه دیجیتال کارکنان چیست؟

جایگاه محیط‌کار در مسیر تحول دیجیتال

تجربه دیجیتال مشتری چیست؟

اپیزود سه: تحول تجربه کارکنان در عصر دیجیتال

به‌سوی محیط کار پیوندی (هیبریدی) در دوران پساپاندمی

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Previous Next
Close
Test Caption
Test Description goes like this