تدوین نقشه راه تحول دیجیتال (قسمت سوم)

تدوین نقشه راه تحول دیجیتال (قسمت سوم)

در قسمت اول تدوین نقشه راه تحول دیجیتال به اختصار به معرفی قطب‌نمای تحول دیجیتال پرداختیم. در قسمت دوم نیز اولین جز از قطب‌نمای دیجیتال یعنی چارچوب‌بندی چالش دیجیتال را تشریح کردیم. در این مطلب به بررسی دومین جز از این قطب‌نما، یعنی سرمایه­‌گذاری متمرکز می‌پردازیم.

تبدیل شدن به یک مدگرا آسان است. به هر طرف که نگاه کنید، فرصت­‌های زیادی برای صرف زمان، تلاش، و بودجه برای دیجیتالی­‌تر کردن کسب­‌وکارتان وجود دارد. سرمایه­‌گذاری در تمامی این موارد ساده است. صدای شیپور فناوری­‌ها در عصر دیجیتال بسیار بلند است و می‌­تواند بسیاری از شرکت­‌ها را گمراه کند. اما زبدگان دیجیتال راه خود را می­‌شناسند و در مسیر درست باقی می­‌مانند. آن­ها بر ابتکاراتی تمرکز می‌­کنند که چشم‌­انداز آن­ها را به­‌پیش ببرد، ابتکاراتی که زبدگان می­­‌توانند مهارت­‌ها و دارایی­‌های موجود خود را بر مبنای آن­ها بنا کنند. این ابتکارات، زیرساخت و پلتفرم­‌های جدید دیجیتال را ایجاد می­‌کنند و ابتکاراتی هستند که زبدگان دیجیتال می­‌توانند روی آن­ها سرمایه­‌گذاری کنند و بازده آن را مشاهده نمایند. زبدگان دیجیتال بر موارد با اهمیت تمرکز دارند و توجه خود را معطوف به موارد غیرضروری نمی­‌کنند.

سرمایه­‌گذاری متمرکز، نقطه اجرایی کردن تحول دیجیتال است. شما برای تامین مالیِ ابتکارات، به سرمایه مناسب نیاز خواهید داشت، شما برای انجام کارها به افراد مناسب نیاز خواهید داشت، و همچنین نیاز خواهید داشت که همه افراد را به حرکت در یک مسیر واحد هدایت کنید. پژوهش ما نشان می­‌دهد که بسیاری از شرکت­‌ها در تلاش هستند تا چشم­‌انداز خود را محقق سازند.

آیا شما چشم‌­انداز خود را به اقدامات عملی تبدیل کرده‌­اید؟

تبدیل چشم‌­انداز به مجموعه­‌ای از اهداف و ابتکارات متمرکز، نقطه شروع کلیدی برای اجرای تحول دیجیتال شما محسوب می­‌شود. این چشم­‌انداز باید بعضی از حوزه­‌های اصلی سفر تحول دیجیتال شما را مشخص کند؛ اینکه چگونه تجربه مشتری را بهبود می­‌بخشید، چگونه عملکرد عملیاتی خود را افزایش می­‌دهید و چگونه مدل کسب­‌وکار خود را منطبق می­‌سازید. زبدگان دیجیتال نخست چشم‌­انداز خود را به اهداف راهبردی تبدیل می­‌کنند، اهدافی که ویژگی­‌های چشم­‌انداز تحقق‌­یافته را نشان می­‌دهند. سپس، آن­ها یک نقشه­‌راه از ابتکارات را ترسیم می­‌کنند، نقشه­‌راهی که سازمان را به سمت آن چشم­‌انداز هدایت خواهد کرد.

چشم‌­انداز دیجیتال خود را به مجموعه­‌ای از اهداف راهبردی تبدیل کنید که نشان­‌دهنده ویژگی­‌های یک چشم­‌انداز تحقق یافته باشد. تنها اهداف سطح بالا را به‌­صورت شفاف بیان کنید. شاخص­‌های کلیدی عملکرد می‎توانند بعداً، زمانی که برنامه­‌ای دقیق تنظیم کردید، ایجاد می‌­شوند. اطمینان حاصل کنید که اهداف شما به‌­خوبی می­‌توانند نمایانگر آن چیزی باشند که می­‌خواهید به آن دست پیدا کنید. اهداف شما نباید تنها حول محور مسائل مالی باشند، بلکه باید تجربه مشتری، عملیات و همچنین قابلیت­‌های سازمانی مورد نیاز شما را نیز در بر بگیرند. کارت امتیازی راهبردی، یک الگوی بنیادی برای تمام تلاش­‌های تحول دیجیتال شما ارائه خواهد کرد. ابزارها و روش‌های متعددی برای کمک به شما به‌­منظور ساخت و مدیریت این کارت امتیازی وجود دارد، مانند کارت امتیازی متوازن.

در یک وضعیت ایده‌آل (و البته دور از دسترس)، تحول دیجیتالِ شما یک تجربه مشتری بی‌­همتا را ارائه خواهد داد، از کارآمدترین عملیات در صنعت بهره‌­مند خواهد شد و مدل­‌های کسب‌­وکار نوآورانه را به‌­وجود خواهد آورد. با اینکه فناوری دیجیتال، فرصت­‌های بی­‌شماری را به­‌منظور بهبود کسب­‌وکار شما ایجاد می­‌کند اما فراموش نکنید که هیچ شرکتی نمی­‌تواند به‌­یکباره به همه آن­ها دست یابد.

هنگامی که نقطه تمرکز اولیه شما مشخص شد، می‌­توانید طراحی نقشه‌­راه تحول خود را آغاز کنید. طراحی نقشه‌­راه، نیازمند ورودی­‌هایی از جانب مجموعه گسترده‌­ای از ذی‌نفعان خواهد بود. به جای محدود کردن بحث به تیم ارشد، متخصصان عملیاتی را نیز که از دیدگاه میدانی برخوردار هستند درگیر کنید. این کار فاصله بین چشم‌­انداز تا اجرا را کاهش خواهد داد.

طراحی نقشه‌­راه شما مستلزم زمان، تلاش و تکرارهای متعدد است. اما به ارزش آن پی خواهید برد. طراحی نقشه‌­راه، باعث توافق بر اولویت­‌ها می­‌شود و کمک می­‌کند که مدیریت ارشد و کارکنانی که موظف به اجرای برنامه هستند، با یکدیگر هم‌راستا گردند. نقشه­‌راه شما به چیزی بیش از یک سند تبدیل خواهد شد که اگر به‌­خوبی اجرا شود، می‌­تواند به خودی خود، به‌­عنوان بوم تحول شما عمل کند. زیرا نقشه‌­راه شما یک سند زنده است و همزمان با پیشرفت­‌هایی که در پیاده­‌سازی شما صورت می­‌گیرد، تکامل می‌­یابد.

فناوری به خودی خود یک دام متداول است. نقشه­‌راه خود را به مجموعه­‌ای از پروژه­‌های فناورانه تبدیل نکنید. فناوری تنها قسمتی از داستان تحول دیجیتال و اغلب کم­‌چالش­‌ترین بخش آن می‌­باشد. چالش اصلی، در ایجاد تغییر در رفتار کاربران نهفته است؛ در تشویق پذیرش آن­ها و حفظ مشارکت­شان در فعالیت­‌هایی که توسط پلتفرم امکان­‌پذیر شده است.

دنیای دیجیتال به­‌سرعت در حال حرکت است. امروزه شتاب حرکت نوآوری­‌های فناورانه، با برنامه‌­ریزی­‌های چندساله و روش­‌های توسعه آبشاری که در عصر برنامه‌­ریزی منابع سازمانی متداول بود، متناسب نیست. بازارها تغییر می­‌کنند، فناوری­‌های جدید به جریان اصلی تبدیل شده‌­اند و تازه‌­واردهای تحول­‌آفرین، شروع به جذب مشتریان شما کرده‌­اند­. نقشه­‌راه شما باید برای شناخت این تغییرات، تطبیق خود با آن­ها و اصلاح مسیر به­‌اندازه کافی چابک باشد.

شما به موردهای کسب­‌وکارِ مبتنی بر ابتکارات نیاز دارید که بین تغییرات عملیاتی در نقشه‌­راه­تان و منافع ملموس کسب­‌وکار ارتباط روشنی را برقرار کنند. همچنین باید کارکنان خط مقدم را درگیر کنید. آن­ها می‌­توانند در تایید این ادعا که تغییرات عملیاتی به تحقق اهداف راهبردی منجر خواهند شد، به شما کمک کنند. عناصر اصلی و سازنده مورد کسب­‌وکار در طرح­‌های دیجیتال درست همانند سایر موردهای کسب­‌وکار است. تیم شما باید هزینه­‌ها، منافع و دوره بازگشت را محاسبه کند. اما تحول دیجیتال همچنان یک قلمرو ناشناخته است. محاسبه طرف هزینه در این معادله آسان­‌تر است، اما سنجش منافع آن، حتی زمانی که بسیار شفاف به­‌نظر می­‌رسند نیز می­‌تواند دشوار باشد.

منافع را در قالب خروجی­‌های کسب­‌وکار که مایلید به‌­دست آورید، چارچوب­‌بندی کنید. این خروجی­‌ها می­‌توانند دستیابی به اهداف و یا رفع مشکلات باشند، مانند خروجی­‌هایی که ارزش بیشتری برای مشتری، درآمد بالاتر و یا موقعیت بهتری را در هزینه­‌ها ایجاد می­‌کنند. سپس تاثیرات ملموس بر کسب­‌وکار را مشخص کنید و از اهرم­‌ها و شاخص­‌هایی که نمایانگر وضعیت مطلوب هستند، استفاده کنید.

زمانی که تاثیر یک ابتکار بر کسب­‌وکار کاملاً شفاف نیست، به شرکت­‌هایی بنگرید که پیش از این سرمایه­‌گذاری مشابهی را انجام داده‌­اند. فروشندگان فناوری، با وجودی که گاهی جانب‌دارانه رفتار می­‌کنند، می­‌توانند یک مرجع اصلی از موردهای کسب­‌وکار برای برخی از سرمایه­‌گذاری­‌های دیجیتال باشند.

اما در هر صورت، باز هم توجیه برخی از موردهای سرمایه­‌گذاری دیجیتال خواه سرمایه‌گذاری در فناوری­‌های نوظهور باشند و یا روش‌­های بسیار نوین، دشوار است. در فرصت­‌های سرمایه­‌گذاری از رویکرد آزمون و خطا استفاده کنید. معیارهای موفقیت خود را بیان کنید، طرح­‌های پایلوت کوچکی را راه­‌اندازی کنید، نتایج را ارزیابی کنید و رویکرد خود را اصلاح نمایید. ابزارها و روش­‌های متعدد و مفیدی برای این کار وجود دارند، از قبیل آزمایش­‌های فرضیه­‌محور با گروه­‌های کنترل، یا آزمایش­‌های آزمایش مقایسه­‌ای. موفقیت­‌ها (و شکست­‌های) آزمایش‌­های کوچک، به توجیه اقتصادی سرمایه‌­گذاری در مقیاس بزرگتر تبدیل می­‌شوند. فارغ از روشی که انتخاب می­‌کنید، از رویکردی تحلیلی استفاده کنید؛ چرا که کیفیت بازده تخمینی شما به آن بستگی دارد.

تبدیل چشم­‌انداز به اهداف راهبردی و ایجاد یک نقشه­‌راه عملی نخستین گام در سرمایه‌­گذاری متمرکز شما است و سازمان را تشویق می­‌کند که وارد عمل شود. اگر شما برای توسعه چشم­‌انداز خود باید مانند یک معمار عمل می­‌کردید، اکنون برای توسعه نقشه‌­راه خود نیز باید به یک لوله­‌کش تبدیل شوید. آماده باشید که دست­‌های خود را کثیف کنید.

تعریف اهداف راهبردی و نقشه­‌راه اجرا به شما کمک خواهد کرد تا همه افراد را بر اولویت­‌های دیجیتال متمرکز کنید، اولویت­‌هایی که شما آن­ها را برای تاثیرات مثبتی که می­‌توانند روی تجربه مشتری یا عملیات شما داشته باشند، انتخاب کرده‌­اید. نقشه‌­های راه، به چیستی تحول دیجیتال کمک می‌­کنند، نه به چگونگی آن و روشی که تحول خود را اجرا می­‌کنید. پیش از این، ما درباره نیاز به ایجاد یک چشم‌­انداز و چگونگی اجرای آن به تفصیل صحبت کردیم. جلوتر در این کتاب، نشان خواهیم داد که چگونه می­‌توانید سازمان خود را به­‌طور موثر بسیج کنید و چرا باید فناوری اطلاعات و کسب‌­وکار به­‌طور هماهنگ با یکدیگر کار کنند. اما در مرحله کنونی، شما باید دریابید که چگونه می­‌توان حرکت هر یک از افراد را در مسیر مناسب تضمین کرد. این همان جایی است که حکمرانی، مفید واقع می­‌شود.

یکی از چالش‌­های عمده تحول دیجیتال این است که تحول، هیچ متولی مشخصی ندارد. در یک شرکت پیچیده، با فعالیت­‌ها، واحدهای کسب­‌وکار و مناطق جغرافیایی گوناگون و متعدد، پاسخگویی به این پرسش که چه کسی متولی تحول است می­‌تواند بسیار دشوار باشد. اما عدم پاسخگویی به آن نیز زمینه­‌ای برای شکست محسوب می‌­شود.

تحول دیجیتال، مجموعه گسترده­‌ای از ذی‌نفعان میان­‌بخشی را درگیر می­‌کند. هرگاه این افراد از انگیزه کافی برخوردار باشند (یا زمانی که یک منبع مالی آماده برای خرج کردن را می‌­بینند) در مسیری که از نظر خودشان بهترین مسیر است، شروع به حرکت خواهند کرد. در حالی که آن مسیر، ممکن است برای کل شرکت بهترین گزینه نباشد. شما باید تلاش‌­های تمامی این افراد را در یک مسیر مشترک هدایت کنید و این امر، به حکمرانی نیاز دارد. ما در پژوهش خود مشاهده کرده­‌ایم که حکمرانی، پیشران مهمی در کسب مزیت سودآوری است که زبدگان دیجیتال از آن برخوردار هستند. اما پژوهش ما نکته دیگری را نیز نشان داد. هیچ مدل حکمرانی واحدی که برای تمام شرکت­‌ها مناسب باشد وجود ندارد. موضوع شگفت­‌آوری نیست، زیرا در طول سال­‌ها پژوهش برای یافتن یک مدل واحد حکمرانی فناوری اطلاعات که برای همه شرکت­‌ها بهترین باشد، به شکست انجامیده است. حکمرانی دیجیتال می­تواند حتی پیچیده‌­تر از حکمرانی فناوری اطلاعات باشد.

برخی از هماهنگی‌­ها و اشتراک­‌گذاری­‌هایی که مایل به انجام­شان هستید، به­‌طور طبیعی و به­‌عنوان بخشی از روش کار شرکت شما پدیدار خواهند شد. اما اغلب آن­ها اینگونه رخ نخواهند داد. نوع طراحی سازمان شما می­‌تواند به بروز رفتارهایی ناخواسته منجر شود. بعضی از واحدها به جای بهینه‌­سازی نیازهای شرکت فقط به بهینه ساختن نیازهای خود می­‌پردازند. شرکت­‌های دیگر، روش کار استانداردی را بدون اندیشیدن درباره اینکه چگونه می­‌توانند در آن روش نوآوری ایجاد کنند، دنبال می­‌کنند. همچنان عده­ای دیگر وجود دارند که با اشتیاق بسیار، نوآوری را قربانی استانداردسازی فعالیت­‌های خود می‌کنند.

نقش‌­های رهبری دیجیتال

هر تلاش عمده‌­ای در راستای ایجاد تغییر، بدون داشتن یک فرد مسئول محقق نمی­‌شود. بسیاری از شرکت­‌ها تحول دیجیتال را به عنوان وظیفه اصلی یکی از افراد قرار می­‌دهند و آن را با عنوان مدیر ارشد دیجیتال و یا یک نقش مشابه نام­‌گذاری می­‌کنند. شما باید با انتصاب یک مدیر ارشد، به نقش رهبری دیجیتال قدرت ببخشید، مگر اینکه صرفاً خواهان یک هماهنگی ساده باشید. اینکه آن مدیر به چه شخصی گزارش می­‌دهد و اینکه تا چه میزان قدرت در اختیار دارد، مساله بسیار حائز اهمیتی است. شبکه تماس‌­های غیررسمی مدیران نیز می‌­تواند بسیار مفید باشد. همچنین در نظر داشته باشید که چگونه می­‌توانید از نقش­‌های رابط رسمی برای کمک به انجام تغییرات در سطح سازمان خود استفاده کنید.

آیا از یک مدل تامین مالی برای تحول خود برخوردارید؟

تحول دیجیتال، ممکن است یک فرصت راهبردی برای شرکت شما و یا پاسخی به یک شرایط بحرانی باشد. اما فارغ از آن، تحول دیجیتال همواره نیازمند سرمایه­‌گذاری جدی است. شما و تیم­تان، اهداف راهبردی و توجیه مالی برای نقشه‌­راه خود را تعیین کرده­‌اید. اکنون باید به ایجاد تعادل بین قابلیت­‌های بلندمدت و بازده کوتاه­‌مدت بپردازید. همچنین منابع تامین مالی باید برای شما شفاف باشد. در نهایت، باید اطمینان حاصل کنید که شاخص­‌های مورد استفاده در تحول شما برای تمام سطوح سازمان مناسب هستند.

شما باید سبدی از سرمایه‌­گذاری­‌ها ایجاد کنید که بین اهداف موجود در چشم‌­انداز شما و ترکیب بازده‌­های کوتاه‌­مدت و بلندمدت توازن ایجاد کند. دامنه گسترده‌­ای از پژوهش­‌ها پیرامون اصول مدیریت سبد فناوری اطلاعات انجام می­‌شود و سرمایه­‌گذاری­‌های حوزه فناوری را طبقه‌­بندی می­‌کند. ما همواره در پژوهش خود چهار نوع (از سرمایه‌­گذاری­‌های دیجیتال را مشاهده کرده­‌ایم.

سرمایه‌­گذاری­‌های بنیادی، حداقل سرمایه­‌گذاری مورد نیاز برای موفقیت راهبردی در تحول شما محسوب می‌­شوند. بدون آن­ها، ایجاد هرگونه پیشرفتی در مقیاس وسیع، دشوار به‌­نظر می­‌رسد. این سرمایه‌­گذاری­‌ها شامل سیستم­‌های اصلی، پلتفرم­‌ها و یا ابزارهایی هستند که شما برای پیشرفت در عملیات و یا تجربه دیجیتال مشتری به آن­ها نیازمندید. این سرمایه‌­گذاری­‌ها اغلب بیش از اندازه پرهزینه هستند و یا منافع ناشی از آن­ها، آنقدر بین بخش‌­های مختلف تقسیم شده است که نمی­‌توان آن را توسط تحلیل سود و زیانِ تنها یک واحد توجیه کرد.

اگرچه سرمایه‌­گذاری­‌های نگهداری به پیشرفت قابلیت­‌های دیجیتال شما کمک نمی‌­کند، اما برای اجرای کسب­‌وکار و به‌­حداقل رساندن ریسک ضروری هستند. این سرمایه‌­گذاری­‌ها اغلب توسط محرک­‌های خارجی از قبیل الزامات انطباقی و مقرراتی ایجاد می­‌شوند. ارتقاء کارکردهای وب­‌سایت، ارائه تحلیل­‌های تطبیقی به قانون­‌گذارها و تامین منابع مالی برای اپلیکیشن­‌های امنیت، در این دسته قرار می­‌گیرند.

سرمایه‌­گذاری­‌های مبتنی بر بازگشت سرمایه، ارتباط تنگاتنگی با نقشه‌­راه تحول شما دارند. آن­ها اغلب پروژه­‌محور هستند و بهبود شاخص­‌های کلیدی عملکرد و اهداف بازگشت سرمایه را مد نظر قرار می‌­دهند. این سرمایه‌­گذاری­‌ها، عموماً از طریق چرخه متداول برنامه‌­ریزی مالی سازمان شما مدیریت می­‌شوند اما ممکن است تامین مالی آن­ها، از یک بودجه یا حساب دیجیتال مجزا صورت بگیرد.

سرمایه‌­گذاری­‌های مراحل اولیه نوآوری، بیشتر انتزاعی بوده و بازده آن­ها بسیار متغیر است. به­‌عنوان مثال، این سرمایه­‌گذاری­‌ها می‌­توانند منابع مالی انکوباتورها، آزمایشگاه­‌های دیجیتال، مشارکت­‌های تحقیقاتی و یا آزمایش‌­های خاص را تامین کنند. اگر یک سرمایه­‌گذار جسور هستید این موارد را مدیریت کنید: امیدبخش‌­ترین پروژه‌­ها را انتخاب کنید، پروژه­‌های زیان­‌ده را هرچه زودتر متوقف کنید و ارزش تجاری پروژه­‌های موفق را به حداکثر برسانید.

سبدی را مدیریت کنید که بین ایجاد قابلیت­‌های بلندمدت و بازگشت سرمایه کوتاه­‌مدت توازن ایجاد نماید. برای شروع، درصدی از منابع مالی را که در حال حاضر به هریک از دسته‌­ها اختصاص می­‌دهید، تعیین کنید. سپس با تیم خود درباره اینکه چه توازن بهینه‌­ای برای شتاب بخشیدن به این تحول دیجیتال مورد نیاز است، به بحث و گفتگو بپردازید. به­‌طور معمول سرمایه‌­گذاری­ها در تحول دیجیتال، زمانی که از نظر بودجه خنثی باشند یا به همان میزانی که هزینه صرف می­کنند، ارزش تولید کنند، انتخاب مناسب­‌تری برای شرکت هستند. استفاده از صرفه­‌جویی­‌های حاصل از صنعتی کردن فناوری اطلاعات را برای تامین مالی سایر ابتکارات دیجیتال موجود در سبد خود را در نظر داشته باشید. برای مثال، این ابتکارات می­‌توانند شامل ایجاد قابلیت­‌های جدید و یا توسعه محصولات جدید نوآورانه باشند. به­‌گونه‌­ایی دیگر می­‌توان گفت برای تامین مالی پروژه و یا ابتکارات جدید، موارد قدیمی را محدود کنید.

فرض کنید که در شرکت شما مانند بسیاری از شرکت­‌های دیگر، تقاضا برای منابع مالی مورد نیاز در تحول دیجیتال بیش از منابع مالی موجود است. راه‌­حلی که اینجا می­‌توان به­‌کار برد این است که از منابع گوناگونی برای تامین مالی استفاده کنید. سازوکارهای بسیاری برای تامین مالی وجود دارد که اغلب آن­ها به سه مدل اصلی تقسیم می­‌شوند: مرکزی، محلی و مورد پشتیبانی شرکا.

مدیران با زبان راهبرد، هزینه و درآمد صحبت می­‌کنند. کارکنان در خط مقدم، با زبان محصولات، جریان کار و کلیک‌­ها به گفتگو می‌­پردازند. پژوهشی توسط خدمات پژوهشی سی‌­اف­‌او، مشخص کرده که تنها ۳۶ درصد از مدیران مالی اذعان داشتند که شاخص‌­هایی که آنان برای ارزیابی سرمایه­‌گذاری­‌های فناورانه به‌­کار می­‌برند، در سراسر سازمان قابل درک هستند. واضح است که ترجمه معیارهای موفقیت راهبردی به شاخص‌­های کلیدی عملکرد عملیاتی، به‌­صورت کامل صورت نگرفته است. این ترجمه همچنین مستلزم فعالیت دوطرفه است. رهبران ارشد باید درک کنند که بهبودهای عملیاتی، چگونه منجر به ایجاد عملکرد واقعی کسب­‌وکار می­شوند.

اهداف راهبردی باید به گونه‌­ای قابل درک باشند که توسط کارکنان عملیاتی نیز به سادگی درک شوند. به­‌همین ترتیب، بهبودهای عملیاتی و تجربه مشتری، باید به منافع مالی ترجمه شوند تا در سطح ارشد، قابل درک و پیگیری باشند. اما نقش شما به عنوان یک رهبر ارشد، حصول اطمینان از این است که هر دو گروه زمانی که درحال توسعه مورد تامین مالی و سرمایه­‌گذاری برای تحول شما هستند، به یک زبان مشترک صحبت کنند.

شما برای همراهی با سرعت تغییرات دیجیتال، نیازمند یک نقشه‌­راه تحول چابک هستید. ممکن است نیاز داشته باشید که شخصی را به‌­عنوان مدیر ارشد دیجیتال منصوب کنید. به این دلیل که واحدهای گوناگون مانند واحد بازاریابی، مایل هستند تا خود به تامین مالی فعالیت­‌های دیجیتال بپردازند، هماهنگی درسرمایه‌­گذاری­‌های تحول دیجیتال، حتی از اهمیت بیشتری نسبت به سایر سرمایه‌­گذاری­‌های فناوری برخوردار است.

در قسمت چهارم تدوین نقشه‌راه تحول دیجیتال، به بررسی سومین جز از قطب‌نمای دیجیتال یعنی بسیج سازمان می‌پردازیم.

 

– از کتاب «تحول دیجیتال» ترجمه دکتر مهدی شامی زنجانی و شادی ایران‌دوست

 

مقالات مرتبط:

تحول دیجیتال؛ چیستی و چرایی؟

اقتصاد دیجیتال ( Digital Economy) چیست ؟

تدوین نقشه راه تحول دیجیتال (قسمت اول)

تدوین نقشه راه تحول دیجیتال (قسمت دوم)

تدوین نقشه راه تحول دیجیتال (قسمت چهارم)

تدوین نقشه راه تحول دیجیتال (قسمت پنجم)

انتشار خلاصه اجرایی نقشه راه ایران دیجیتال

انتشار اپیزود شش: ده فرمان پیاده‌سازی تحول دیجیتال

انتشار اپیزود ده: راهبری تحول به سبک ماتریس دیجیتال

انتشار اپیزود یازده: مدل بلوغ دیجیتال ۲۰۲۰۰

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Previous Next
Close
Test Caption
Test Description goes like this