در پروژه ملی تحول دیجیتال، ۱۰ مسئله کلان اصلی در کشور شناسایی شد و درباره اهمیت هر یک از آنها تحلیل روند صورت گرفت. این ده مسئله عبارتند از:
۱. مسئله فساد
۲. مسئله آب
۳. مسئله ناهنجاریهای ساختاری اقتصاد
۴. مسئله بیکاری
۵. مسئله سرمایه اجتماعی
۶. مسئله ناکارآمدی عملکردها
۷. مسئله فقر و نابرابری
۸. مسئله سلامت روان
۹. مسئله آلودگی هوا
۱۰. مسئله امنیت روانی و اجتماعی
در هر یک از مطالب این سری، به یکی از این مسائل پرداخته و اثرات فناوریهای دیجیتال بر حل آن را بررسی میکنیم. این مطلب به مسئله امنیت روانی و اجتماعی میپردازیم.
تبیین مسئله امنیت روانی و اجتماعی
قتلهای هولناک، اسیدپاشی، زورگیری مسلحانه، رواج باندهای تبهکاری، سرقت، تجاوز، آدمربایی، نزاع دستهجمعی و غیره در اخبار سالهای اخیر بهکرات مشاهده شدهاند. در سالهای اخیر با تغییر رویههای مبارزه با جرم و علمیترشدن سازوکارهای نهادهای تأمینکننده امنیت در ایران، شاخصهای امنیتی بهبودیافته است اما امنیت یک بعد روانی نیز دارد که ناظر بر احساس وجود امنیت است که گاه وقوع یک حادثه بهشدت تکاندهنده، تأثیرات عمیقی بر آن گذاشته و آن را بهشدت متزلزل میکند.
گاه نیز جامعه خود به دنبال مظاهر خشونت است که این مطلب نیز میتواند نتیجه تزلزل احساس امنیت باشد. نوجوانانی که دست و صورت خود را با تیغ میبرند تا چیزی را (هر چیزی را) اثبات کنند یا انبوه کامنتگذارانی که در اینترنت به دیگران حمله میکنند، شکلدهنده طیفی از رفتارهاست که میتواند با عنوان «خرده الواتیگری» نامگذاری شود. دلیلیابی برای اینکه چرا برخی از شهروندان احساس میکنند که باید برای پذیرفتهشدن در جمعهای مجازی و حقیقی دست به خشونتهای فیزیکی و کلامی بزنند، میتواند نقطه آغازی برای استدلال در مورد شکلگیری خشونتهای شدید به شکل وقوع جرائم تکاندهنده باشد.
گردش ویدئوهای حاوی محتواهای بهشدت خشونتآمیز و انعکاس جنایات وحشتزا در کنار ضعف سیاستهای تأمینکننده امنیت روانی برای شهروندان ممکن است در ادامه نیز به این مسئله دامن بزند. برخی از نظریهپردازان معتقدند که وجود امنیت را با آمارهای مرسوم پلیس در مورد کارهای سختافزاری انجام شده برای تأمین امنیت نمیتوان اثبات کرد، به عقیده آنها وجود امنیت به معنای «احساس کردن وجود امنیت» است که از سطح خرد اجتماعی تا سطح کلان آن را در برمیگیرد و متعاقباً نیازمند برنامهریزی هم برای سطح کلان و هم برای سطح خرد است.
در جدول ۱ علل، پیامدها، مسائل تأثیرگذار و تأثیرپذیر بر مسئله امنیت روانی و اجتماعی مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است.
جدول ۱٫ شناسنامه مسئله امنیت روانی و اجتماعی
اﻣﻨﻴﺖ در ﺳﻪ سطح فردی، اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ و ملی وﺟﻮد دارد ﻛﻪ ﭘﺎﺳﺦ ﺑﻪ ﺳﺆال اﺳﺎﺳﻲ اﻣﻨﻴﺖ ﺑﺮاي ﭼﻪ ﻛﺴﻲ ﻳﺎ بهبیاندیگر ﻫﺪف ﻣﺮﺟﻊ اﻣﻨﻴﺖ در ﻫﺮ ﻳﻚ از این اﺷﻜﺎل ﻣﺘﻔﺎوت اﺳﺖ و ﺑﺮ اﺳﺎس ﺗﻔﺎوت در ﻣﺮاﺟﻊ اﻣﻨﻴﺖ، ﺗﻬﺪﻳﺪات ﻧﻴﺰ ﻣﺘﻔﺎوت ﺧﻮاﻫﻨﺪ ﺑﻮد. ﻣﻘﺎم ﻣﺮﺟﻊ در اﻣﻨﻴﺖ ﻣﻠﻲ، دوﻟﺖ اﺳﺖ، در اﻣﻨﻴﺖ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ، گروههای اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ و در اﻣﻨﻴﺖ اﻧﺴﺎﻧﻲ، ﺗﻚ ﺗﻚ اﻓﺮاد ﻫﺴﺘﻨﺪ. ﭘﺲ از اﯾﻨﮑﻪ اﻣﻨﯿﺖ ﻓﺮدی ﻣﻮرد ﺷﻨﺎﺳﺎﯾﯽ ﻗﺮار گرفت، افراد برای تحقق و تحکیم امنیت و جایگاه خود ناگزیر به ﻋﻀﻮﯾﺖ در اﺟﺘﻤﺎﻋﺎت ﯾﺎ ﮔﺮوههای ﻣﺨﺘﻠﻒ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ. اﯾﻦ ﺳﻄﺢ از اﻣﻨﯿﺖ ﺗﺤﺖ ﻋﻨﻮان اﻣﻨﯿﺖ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﻣﻮرد ﺗﻮﺟﻪ و ﺑﺤﺚ ﻗﺮار ﻣﯽﮔﯿﺮد. اﻣﻨﯿﺖ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ، نوع و سطحی از اطمینان خاطر است که جامعه و گروه در آن ﻧﻘﺶ اﺳﺎﺳﯽ دارد.
ابعاد امنیت اجتماعی
امنیت اجتماعی را در ابعاد و زوایای مختلفی میتوان بررسی و تحلیل کرد. آنچه که در اینجا به آن توجه میشود، تقسیم آن به بُعد عینی (امنیت واقعی) و بُعد ذهنی (احساس امنیت) است.
الف) بعد عینی امنیت اجتماعی: این بعد از امنیت به کمیت جرایم، آسیبها و ناهنجاریهای اجتماعی در جامعه میپردازد که تغییرات در میزان آنها، امنیت جامعه را تغییر میدهد. بیتردید تأثیر امنیت بر بزهکاری، همیشه از موارد اصلی نگرانیها بوده است و در این راستا کوششهایی هم انجام شده است. برای مثال، فناوری اطلاعات و ارتباطات در کنار عواملی همچون سن و جنس، از عوامل تأثیرگذار بر جرایم سایبری، رفتار پرخاشگرانه، جرایم جنسی و فرار از مدرسه میباشد. در واقع، امنیت اجتماعی به معنای فضایی است که فرد در زمان حال و آینده، تصویر روشن و امیدوارکنندهای از زندگی خود و خانوادهاش و جامعه دارد. مهمترین شاخصهای این بُعد از امنیت عبارتاند از:
ب) بُعد ذهنی امنیت اجتماعی (احساس امنیت): احساس امنیت پدیده روانشناختی- اجتماعی است که دارای ابعاد گوناگونی میباشد. این احساس، ناشی از تجربههای مستقیم و غیرمستقیم افراد از شرایط و اوضاع محیط پیرامونی است و افراد مختلف به صورتهای گوناگون آن را تجربه میکنند. منابعِ تأمینکننده احساس امنیت، برای آحاد و گروههای مختلف جامعه نیز متفاوت از همدیگر است و این منابع در سطوح مختلف اثرگذار میباشند.
امنیت اجتماعی دارای ابعاد سیاسی و حکومتی بوده و به شدت آمیخته با مقوله اساسی قدرت است و در مطالعات و بررسیهای استراتژیک، در ذیل امنیت ملی، مورد مطالعه و بررسی قرار میگیرد. امنیت اجتماعی را از حیث شمولیت و فراگیری، میتوان امنیت عمومی نیز قلمداد نمود که حوزه امنیت جمعی و گروهی را پوشش میدهد. امنیت اجتماعی را میتوان توانمندی جامعه برای مراقبت از خصوصیات و ویژگیهای بنیادین خود در شرایط تغییر و تهدیدات عینی و احتمالی تعریف نمود و همچنین بر ارتباط نزدیک میان هویت جامعه و امنیت تأکید کرد. بر این اساس، امنیت اجتماعی، آرامش و آسودگیِ خاطری است که هر جامعه، موظف است برای اعضای خود ایجاد نماید و غالباً به امنیت شغلی، اقتصادی، سیاسی و قضایی تقسیم میشود:
اﮔﺮ اﻣﮑﺎﻧﺎت ﻣﻘﺎﺑﻠﻪ ﺑﯿﺶ از اﻣﮑﺎﻧﺎت ﺗﻬﺪﯾﺪ ﺑﺎﺷﺪ، اﻣﻨﯿﺖ ﺣﺎﺻﻞ میشود، اﻣﺎ اﮔﺮ ﺗﺮاﮐﻢ، ﺣﺠﻢ و ﺷﺪت ﺗﻬﺪﯾﺪ ﺑﯿﺶ از اﻣﮑﺎﻧﺎت ﻣﻘﺎﺑﻠﻪ ﺑﺎﺷﺪ، آن ﺗﻬﺪﯾﺪ موجب ﻧﺎاﻣﻨﯽ ﺧﻮاﻫﺪ ﺑﻮد. تهدیدهای امنیتی متناسب با وضعیت هر کشور و هر جامعهای متفاوت بوده و درجات آسیبپذیریشان متغیر میباشد. لذا میتوان گفت هرگونه رویدادی که ثبات، تعادل و انسجام جامعه را برهم بزند، «تهدید امنیتی» محسوب میگردد.
به عبارت دیگر، میتوان بیان داشت که «تهدید امنیتی» به مجموعه اقداماتی گفته میشود که بقای رژیمها و نظام شهروندی، ارزشهای حاکم و هنجارهای پذیرفتهشده، حاکمیت قانون و شیوه زندگی آحاد جامعه را مختل و موجودیت آنها را به خطر بیندازد. همچنین میتوان گفت که دولت، یگانه مرجع امنیت نیست، چهبسا هیچ تهدیدی تشکیلات دولتی و رسمی را تهدید نکند، اما در عین حال گروههای مختلف جامعه، از هم گسیخته شوند و جلوههایی از نارضایتی در قالب اعتراض، اعتیاد، بیاعتمادی، جنایتهای سازمانیافته و یا موردی، پشتوانة اجتماعی دولت را فرسوده کنند.
نقش فناوریهای تحول دیجیتال در امنیت اجتماعی
فناوریهای دیجیتال به دلیل نقش تحولآفرینی که دارند، ابعاد گوناگون زندگی فردی، اجتماعی و سیاسی افراد را تحت تأثیر خود قرار میدهند. تغییرات در مشاغل، دگرگونی در نوع و کیفیت ارتباطات افراد، گسترش فضای مجازی و سهولت انتقال دادهها بهطور مستقیم و غیرمستقیم بر امنیت روانی افراد و جامعه اثر میگذارد. از طرفی تحول دیجیتال انتظارات مردم را تغییر داده و تجربه شخصیسازیشدهای را در تعاملاتشان با ارائهدهندگان خدمت و محصول طلب میکنند. به عنوان مثال افراد میتوانند تنها از طریق گوشی هوشمند خود، بلیط هواپیما و قطار رزرو کرده و بیمه خود را تمدید کنند. از این رو چنین انتظاری را از ارائهدهندگان خدمات عمومی نیز دارند. فناوریهای تحول دیجیتال میتواند به این امر پاسخ دهد:
شبکههای اجتماعی
شاید مهمترین فناوری اثرگذار در این زمینه که کاربردهای آن متداول و اثرات آن نمایان شده است، شبکههای اجتماعی میباشد. فناوریهای جديد رسانهای با کارکردها و نقشهای ويژهای که دارند، اثرات غیرقابل انکاری بر مفهوم امنیت عمومی گذاشته و تا میزان زيادی در ساخت اجتماعی اين نیاز اولیه بشر دخیل هستند. به دلیل قابلیتهای فراوان رسانهها نظیر کنترل اخبار و مراقبت از محیط، جامعهپذيری سیاسی و اجتماعی، ايجاد همبستگی بین اجزا گوناگون جامعه، انتقال میراث فرهنگی از نسلی به نسل ديگر و وظیفه اخلاقی حمايت از هنجارهای اجتماعی، رسانهها در پی خلق شرايطی هستند که در آن، فرد و گروههای اجتماعی بدون ترس از دست دادن و يا آسیب رسیدن به جان، مال يا آبروی خود به زندگی در شرايط امن ادامه دهند.
رسانه همان پیام است؛ یک رسانه میتواند سبک روابط انسانی را شکل دهد و معیار عملکردهای موجود در این روابط را مشخص کند؛ بی آنکه محتوا یا نحوهی استفاده از آن بتواند تأثیری بر طبیعت روابط انسانی بگذارد. پس میتوان گفت که ذات فناوری دربردارنده فرهنگ و پیام خاصی است که موجب تغییر در معیارها، آهنگ حرکات و مدلهای زیستی انسان میشود. به عبارت دیگر، هر فناوری بشر را به تدریج در فضای تازهای قرار میدهد و هر فضای تازه، عاملی تعیینکننده در سرنوشت و زندگی انسان به شمار میرود. فناوریهای جدید صرفنظر از محتوا، برای انسان امروز تبدیل به یک محیط جدیدی شده است که اثرات فراوانی از خود بر جای میگذارد؛ از جمله اینکه انسان را وا میدارد عکسالعملهای متفاوتی را در مقابل اشیاء و موضوعات بپذیرد و به انسان امروزی این امکان را میدهد، جامعهای کاملاً متفاوت برای خود بسازد.
به وسیله شبکه ارتباطاتی که فناوری به وجود آورده است، مردم در شبکههای اجتماعی مجازی به یکدیگر میپیوندند. نقش رسانههای جدید در روابط و تبعات اجتماعی آن، تعیینکننده میباشند و درنهایت میتوان گفت فناوری شکلدهنده روابط اجتماعی و شکلهای تحول آن تلقی میشود. ارتباطات مجازی میتواند زمینه شکلگیری عاداتی جدید را فراهم سازد که خود به کنش و انتخابهای متفاوتی منجر میشود. ظهور عادات جدید، عادات قبلی را به چالش میکشاند و در نتیجه آن جابجاییهایی صورت میگیرد.
یکپارچگی بالقوه متن، تصویر و صدا که در یک سیستم و در شبکهای جهانی و قابلدسترس با یکدیگر تعامل دارند، ماهیت ارتباطات را دستخوش دگرگونیهای بنیادینی میسازد. ازآنجاییکه ارتباطات نقش تعیینکنندهای در شکلدهی فرهنگ دارد و انتقال و جریان یافتن فرهنگ از طریق ارتباطات انجام میشود، خود فرهنگها، یعنی نظامهای عقاید و رفتار ما که ساختة تاریخاند، با سیستم فناوری جدید دستخوش دگرگونیهای بنیادین میشوند و این امر با گذشت زمان تشدید میشود.
به نظر میرسد شبکههای اجتماعی با ارائه عملکردهای مثبت و سازنده از جمله انتشار اطلاعات در فضای مجازی (به اشتراکگذاری اطلاعات گوناگون مذهبی، سیاسی، امنیتی، فرهنگی و اجتماعی)، آموزش قوانین و مقررات به مردم از طريق بخشهای مختلف آن، ترويج فرهنگ احترام به قانون و حفظ حقوق شهروندان، معرفی نهادهای متولی تولید امنیت عمومی در جامعه، ترويج کنترل اجتماعی و مشارکت مدنی در پیشگیری از وقوع جرم و افزايش امنیت جامعه، آموزش سازوکارهای دفاع اجتماعی و پیشگیری از بزهديدگی، آموزش مهارتهای زندگی و راهبردهای حل مسئله میتوانند در توسعه و ارتقاء امنیت عمومی در جامعه مفید باشند.
از آنجا که شبکههای اجتماعی میتوانند بهعنوان ابزاری برای اطلاعرسانی و بالا بردن سطح آگاهی افراد و مبارزه با جهل و بیخبری، استفاده شوند، بهطور خلاصه دﻻﻳﻞ اﺳﺘﻔﺎده از شبکههای اجتماعی در ﺣﻮزه اﻣﻨﻴﺖ را میتوان اینچنین بیان ﻛﺮد:
جرمشناسان نیز نقش رسانهها را زيرمجموعه عوامل اجتماعی يا محیط انتخابی يا اتفاقی جرم بررسی کرده و بر نقشهای دوگانه آن در وقوع جرم يا پیشگیری از آن تاکید دارند. از طرف دیگر شبکههای اجتماعی نقش بسیار مهمی در ارائه و اجرای برنامههای سیاسی، امنیتی و مذهبی و بسترسازی افکار عمومی و تأمین امنیت عمومی ايفا میکنند. آنچه مسلم است، شبکهها با توجه به توسعه کمی و کیفی که يافتهاند در عمل میتوانند هم فرصت و هم تهديدی برای دوام و قوام امنیت عمومی باشند.
استفاده از رسانههای اجتماعی پیامدهای اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی قابلتوجهی را نیز به دنبال خواهد داشت. اخلاق در عصر رسانههای اجتماعی موضوعی است که با گسترش استفاده از اين رسانهها بهتازگی موردتوجه قرار گرفته است. میتوان گفت حريم خصوصی، هویت دیجیتال، توازن قدرت و کنترل دادهها، چهار مسئله اخلاقی اصلی مرتبط با اين رسانهها هستند و آينده فضاي مجازی و زندگی در عصر جديد را رقم خواهند زد. اول اينکه کاربران رسانههای اجتماعی بیش از هر چیز در سالهای اخیر با مسئلة حريم خصوصی مواجه بودهاند. دومین مسئله هويت ديجیتال است. کاربران اين امکان را پیدا کردهاند که با هويتهای متفاوتی در رسانههای اجتماعی به خصوص شبکههای اجتماعی آنلاين ظاهر شوند. سومین چالش اخلاقی تغییرات توازن قدرت و به صدا در آمدن صداهای خاموش است. سرانجام چهارمین مسئله کنترل دادهها است.
برخی مطالعات حوزه اخلاق و رسانههای اجتماعی، جنبههای پیچیدهای از اخلاق در اين فضاي جديد را روشن کرده است. به عنوان نمونه مطالعاتی در مورد فیسبوک نشان داده اين وبسایت شبکه اجتماعی، فارغ از کاربرانش داراي ارزشهايی اخلاقی است. بهعبارتدیگر آنها درباره اين حرف میزنند که چگونه فناوری همانند انسانها میتواند دارای شخصیت اخلاقی باشد.
محرک های تحول دیجیتال در سطح ملی
منافع و آثار اقتصادی تحول دیجیتال در سطح ملی
گزارش حرفهای «مطالعه تطبیقی تحول دیجیتال در سطح ملی»