در پروژه ملی تحول دیجیتال، ۱۰ مسئله کلان اصلی در کشور شناسایی شد و درباره اهمیت هر یک از آنها تحلیل روند صورت گرفت. این ده مسئله عبارتند از:
۱. مسئله فساد
۲. مسئله آب
۳. مسئله ناهنجاریهای ساختاری اقتصاد
۴. مسئله بیکاری
۵. مسئله سرمایه اجتماعی
۶. مسئله ناکارآمدی عملکردها
۷. مسئله فقر و نابرابری
۸. مسئله سلامت روان
۹. مسئله آلودگی هوا
۱۰. مسئله امنیت روانی و اجتماعی
در هر یک از مطالب این سری، به یکی از این مسائل پرداخته و اثرات فناوریهای دیجیتال بر حل آن را بررسی میکنیم. این مطلب به مسئله بیکاری میپردازیم.
تبیین مسئله بیکاری
با توجه به شتاب افزایش جمعیت از دهه ۶۰ تاکنون در ایران، موضوع اشتغال و کاهش نرخ بیکاری همواره یکی از چالشهای جدی دولتها بوده و هست. موضوعی که تنها مختص ایران نیست و طی تحقیقات بهعملآمده مهمترین چالش جهان در ۵۰ سال آینده، فقدان شغل و بیکاری در کشورها خواهد بود؛ درحالیکه این موضوع با شدت بیشتری در کشور ما با توجه به جمعیت جوان آشکار شده است. بر اساس نتایج طرح آمارگیری نیروی کار سال ۱۳۹۵ که توسط مرکز آمار ایران منتشر شد، نرخ بیکاری در سال ۱۳۹۵ با افزایش نسبت به قبل بیش از ۱۲ درصد اعلام شد که ادامه چنین روند صعودی یکی از موضوعهای چالشبرانگیز دولت دوازدهم خواهد بود.
علاوه بر این نرخ بیکاری بالا در میان فارغالتحصیلان دانشگاهی (بهخصوص زنان فارغالتحصیل) که بر اساس سرشماری سال ۱۳۹۵ برابر با ۱۸٫۵ درصد بوده است به همراه تعداد بالای دانشجویان در حال تحصیل، بیکاری را تبدیل به یکی از ابر چالشهای ایران در سالهای آینده خواهد کرد. همچنین مسائل ساختاری امنیت شغلی کارگران همچون مسئله حداقل حقوق کارگران، قراردادهای سفید امضا، کارگران فصلی و غیره از دیگر عوامل تأثیرگذار در افزایش نرخ بیکاری در کشور است.
همچنین بیکاری زنان در کنار بیکاری روستاییان، معلولان و مهاجران بر دامنه صعودی نرخ رشد بیکاری در کشور افزوده که ادامه چنین روندی با ورود موج بیکاران جدید به بازار کار میتواند پیامدهای اجتماعی-سیاسی و امنیتی برای کشور به بار آورد. در جدول ۱ علل، پیامدها، مسائل تأثیرگذار و تأثیرپذیر بر مسئله بیکاری مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است.
جدول ۱. شناسنامه مسئله بیکاری
استفاده از فناوریهای دیجیتال برای اصلاح مسئله بیکاری
بیکاری یکی از چالشهای اصلی نهتنها کشور بلکه تمام کشورهای جهان در ۵۰ سال آینده میباشد. برای بررسی تأثیر فناوریهای تحولآفرین بر مسئله بیکاری لازم است آثار فناوریها بر وضعیت اشتغال ارزیابی گردد.
بدیهی است که با سرعت رشد فناوری، شاهد تغییراتی بین وظایف انجامشده توسط انسان و کارهایی که توسط ماشینها و الگوریتمها انجام میشود، خواهیم بود و بازارهای جهانی کار دچار تحول خواهند شد. این تحولات، اگر عاقلانه اداره شوند، میتواند منجر به عصر جدیدی از کارهای خوب، شغلهای خوب و بهبود کیفیت زندگی برای همه میشود، اما اگر بهدرستی مدیریت نشوند، باعث گسترش بیشتر شکافهای مهارتی و نابرابری خواهند شد. میتوان گفت همراه با توسعه انقلاب صنعتی چهارم، سازمانها با توجه به قابلیتهای فناوریهای تحول دیجیتال به دنبال فناوریهای جدید و نوظهور برای دستیابی به سطوح بالاتری از بهرهوری تولید و مصرف، گسترش بازارهای جدید و رقابت بر روی محصولات جدید برای مصرفکننده جهانی میباشند. بااینحال، بهمنظور بهرهبرداری از پتانسیل متحول کننده انقلاب صنعتی چهارم، رهبران تجاری در تمام صنایع و مناطق بهطور فزایندهای به دنبال یک استراتژی جامع گردآوری و آمادهسازی نیروی کار برای مقابله با چالشهای عصر جدید و سرعت بخشیدن به تغییرات و نوآوریها میباشند. محرکهای تغییر در بازار کار بر اساس گزارش مجمع اقتصاد جهانی در شکل ۱ نمایش دادهشده است. همانطور که در شکل مشاهده میشود بخش عمدهای از محرکها ناشی از تغییرات فناوریهای دیجیتالی میباشد.
شکل ۱. محرک های تغییر از سالهای ۲۰۱۵ تا ۲۰۲۰ (World Economic Forum, 2017,a)
معمولاً پیشرفتهای فناوری به ایجاد شغلهای خاص منجر میشود، اما در حال حاضر و در خصوص فناوریهای دیجیتال، تغییرات ایجادشده متفاوت است. علت این موضوع سطح بالای اثرگذاری این فناوریها در انجام کسبوکارها و بهتبع آن تعاریف سنتی از شغل میباشد. با پیشرفت فناوریها، نگرانی گستردهای در خصوص مشاغلی که ممکن است از بین برود وجود دارد. در خصوص بسیاری از مشاغل نیز فناوریها نیاز به نقشها و مهارتهای جدید را ایجاد میکند. مشاغلی مانند توسعهدهنده برنامههای کاربردی، مدیر رسانههای اجتماعی، متخصص موتورهای جستجوگر، متخصص خدمات ابری و تحلیلگران کلان دادهها در گذشته وجود نداشتند. در سالهای آینده نیز برخی از شغلها تکامل خواهند یافت، برخی از آنها حذف خواهند شد و برخی دیگر ممکن است ایجاد شوند (مشاغلی کاملاً جدید که امروز ما حتی نمیتوانیم پیشبینی کنیم). ازآنجاییکه همه این اتفاقات پویا بهطور همزمان رخ میدهد و عوامل بسیاری در آن دخیل هستند، میزان کمی تأثیر دیجیتالی شدن بر ایجاد شغلها را نمیتوان بهطور دقیق مشخص نمود.
پیشرفت خودکارسازی جایگزینی عمده رباتها با نیروی انسانی را در پی داشته است. خودکارسازی میتواند برای بسیاری از وظایف تکراری، منظم و روتین بازدهی بسیار بالاتری نسبت به انسان داشته باشد و سازمانها بجای تمرکز دقیق در صرفهجویی در هزینههای کار، زمان و فرصت بیشتری برای توانمندسازی نیروهای انسانی و بهکارگیری آنها در نقشهای دیگر خواهند داشت. معمولاً خودکارسازی در سطح وظایف کاری خاص و نه در همه سطوح اتفاق میافتد، اما اینکه تا چه اندازه بر تعداد اشتغال فعلی تأثیر میگذارد و چگونه و در چه شرایطی بازار جهانی کار میتواند در دستیابی به یک تعادل جدید در تقسیمکار بین کارگران انسان، روباتها و الگوریتمها موفق عمل کند، به تصمیمات مربوط به برنامهریزی نیروی کار و سرمایهگذاری امروز بستگی دارد. همانطور که در شکل ۲ مشاهده میشود که بیش از ۴۰ درصد از شغلها به میزان بیش از ۵۰ درصد قابلیت خودکارسازی دارند.
شکل ۲. درصد خودکارسازی مشاغل مختلف در آینده
در سازمانهای امروزی، ماشینآلات و الگوریتمها اغلب مهارتهای انسانی را در پردازش اطلاعات و دادهها کامل میکنند و از عملکرد پیچیده و فنی پشتیبانی میکنند. بااینحال بعضی از وظایف کاری مانند برقراری ارتباط و تعامل، هماهنگی، توسعه، مدیریت و مشاوره عمدتاً توسط انسانها انجام میشود.
تغییر نوع کار بهوسیله خودکارسازی: انتظار میرود درصد بالایی از سازمانها با بهکارگیری خودکارسازی تا سال ۲۰۲۲ شاهد کاهش نیروی کار تماموقت خود باشند. بااینحال برخی از سازمانها نیز انتظار دارند که با توسعه نیروی کاری خود به نقشهای جدید، بهرهوری را افزایش دهند و برخی نیز انتظار دارند که خودکارسازی به ایجاد نقشهای جدید در سازمانهایشان کمک کند. علاوه بر این کسبوکارها بیشتر به جذب کارکنان منعطفتر، استفاده از کارکنان از راه دور، عدم استفاده از دفاتر فیزیکی و عدم تمرکز در یک محل خاص گرایش دارند.
هوش مصنوعی یک اصطلاح چترگونه برای مجموعهای از فناوریهاست که شامل یادگیری ماشین و سیستمهای مبتنی بر قانون تا رابطهای طبیعی ازجمله پردازش گفتار، دیدار و زبان طبیعی میباشد. درحالیکه اختلافنظر حتی در بین دانشمندان علوم کامپیوتر در مورد اعضای تشکیلدهنده و چگونگی طبقهبندی هوش مصنوعی وجود دارد، اما یک توافق کلی وجود دارد و آن نقش تأثیرگذاری است که هوش مصنوعی در اقتصاد خلاق ایفا میکند. تأثیری که هوش مصنوعی در اشتغال دارد، خودکارسازی و کاهش شغلهایی است که انسان نقش فعالی در آن ایفا میکند. هوش مصنوعی تا حد زیادی باعث جابجایی شغلی میشود. شرکت مشاوره مککنزی تخمین زده است تا سال ۲۰۳۰ حدود ۴۰۰ میلیون شغل که توسط کارمندان تماموقت انجام میشده است بهطور کامل خودکارسازی شوند، اما برای فعالیتهای خلاقانه احتمال افزایش کار وجود دارد.
هوش مصنوعی میتواند الگوهای پنهان را از طریق یادگیری عمیق و تجزیهوتحلیل کلان دادهها پیدا کند. بهعنوانمثال، هوش مصنوعی به سازمانها کمک میکند تا مکالمات رسانههای اجتماعی را کنترل و شرکتها را در شناسایی و واکنش سریعتر به نگرانیهای مشتری کمک کنند.
در نهایت، هوش مصنوعی میتواند به حل مسائل زمانبر کمک کند. محتوا بهطورکلی توسط انسانی که با محدودیت زمانی روبرو است، تولید میشود، اما هوش مصنوعی میتواند محتوا را در مقیاس تولید کند.
پلتفرمهای استعدادیابی آنلاین میتواند تأثیر مثبتی بر عرضه و بهرهوری نیروی کار داشته باشند. این پلتفرمها میتوانند با ایجاد فضای رقابتی برای دستیابی به مشاغل بهتر، باعث افزایش بهرهوری شوند. تأثیر دیگر پلتفرمهای کاریابی این میباشد که فرصتهای شغلی انعطافپذیری را ایجاد میکنند که هم تعداد زیادی از افراد بیکار و یا غیرفعال را به بازار کار باز میگرداند و هم میتواند تعداد ساعات کاری مشاغل نیمهوقت را افزایش دهد. این حجم از یکجا جمع شدن تواناییها و استعدادها در یک پلتفرم همراه با سرعت بخشیدن به فرآیند جستجوی شغلی میتواند نرخ بیکاری را کاهش دهد. برای سالهای متمادی، کارمندان و سازمانها در مورد مهارتهایی که واقعاً به آنها نیاز داشتند به اطلاعات محدود، ناقص و قابلدسترسی فقط در یک مکان خاص، متکی بودند. درنتیجه اغلب سازمانها با مشکلات استخدام مواجه بودند و کارکنان هم اطلاعات لازم در مورد ضرورت نیاز به آموزش و یادگیری در مسیر شغلی را نداشتند. اما پلتفرمهای استعدادیابی آنلاین این مسائل را با جمعآوری دادهها در مورد داوطلبها و فرصتهای شغلی در یک منطقه جغرافیایی وسیعتر و همچنین دستیابی به موقعیتهای شغلی بهتر برای کارجویان و سازمانها فراهم آوردهاند.
شبکههاي اجتماعی امروزه بخشی از راهکارهاي تجاري شدهاند. شبکههای اجتماعی ماهیت بازارهاي سنتی را به بازارهاي مجازي تغییر دادهاند و تحول شگرفی را در زمینههای مختلف تجارت مانند قیمت، صرفهجویی در زمان و تعهد به مشتري ایجاد نمودهاند. بیشتر شرکتها بهویژه شرکتهای کوچک و متوسط، شروع به استفاده از شبکههاي اجتماعی کردهاند و مشاغل زیادی بهواسطه استفاده از این شبکهها به وجود آمدند. شبکههای اجتماعی نه به خاطر افزایش برقراری ارتباطات میان افراد، بلکه به خاطر توانایی معامله مستقیم با آنها در مسئله ایجاد مشاغل جدید اهمیت پیدا کردهاند.
با ظهور شبکههای اجتماعی هدف قرار دادن مشتریان بالقوه در سرتاسر جهان آسانتر از گذشته شده است و فرصتها و فضای زیادی را برای صاحبان کسبوکارها برای بازاریابی، انجام خدمات و ارتباط مستقیم با مشتریان فراهم کرده است. از سوی دیگر به مشتریان هم اجازه میدهد با صرف زمان و هزینه کمتر به کالا و خدمت موردنظر خود دست پیدا کنند. ازآنجاییکه شبکههای اجتماعی یک ابزار بازاریابی قوی و کارآمد میباشند و اطلاعات را بهموقع و از طریق بازاریابی ویروسی ارائه میکنند، به کاربران امکان میدهند تا تبلیغات انجام دهند و به آنها قدرت میدهند تا رفتار دیگران را تحت تأثیر قرار دهند، و همه نیز از آنها بهصورت رایگان استفاده میکنند، یک ابزار مناسب برای ایجاد کسبوکارهای کوچک و متوسط میباشند. اصلیترین مدلهای کسبوکار ایجادشده توسط شبکههای اجتماعی عبارتاند از:
آینده شغلی
آینده شغلی برای همه به یک صورت نیست. از صنعت به صنعت و بخش به بخش متفاوت است و معمولاً تحت تأثیر شرایط ابتدایی برای توزیع وظایف، سرمایهگذاریهای مختلف در پذیرش فناوریها و در دسترس بودن و سازگاری مهارتهای نیروی کار، قرار دارد. صنایع مختلف تغییری در ترکیبی از نقشهای در حال ظهور و نقشهایی که بهطور طبیعی تقاضایی برای آنها وجود نخواهد داشت را تجربه خواهند کرد. در میان روند رشد همه صنایع در دوره ۲۰۲۲-۲۰۱۸ پیشرفت در اینترنت سیار تأثیر واضحی بر صنعت حملونقل هوایی(هواپیمایی)، گردشگری، صنایع سرمایهگذاری و خدمات مالی و صنعت مصرفکننده خواهد داشت. قبول سریع فناوریهای جدید بهوسیله مصرفکنندگان و همچنین پیشرفتهای فناوری ابر باعث رشد و پیشرفت در صنعت فناوری اطلاعات و ارتباطات شده است، درحالیکه انتظار میرود که دسترسی به کلان دادهها تأثیر بیشتری بر خدمات مالی و سرمایهگذاری، صنایع انرژی و صنعت فناوری داشته باشد.
دیجیتالی شدن صنعت گردشگری (هواپیمایی، مسافرت و جهانگردی) می تواند یک تریلیون دلار ارزش طی یک دهه آینده به جامعه ارائه کند. مزایای اجتماعی شامل صرفهجویی در هزینه و زمان برای مصرف کنندگان است. همچنین دیجیتالی شدن می تواند بیش از ۴۰۰ میلیارد دلار ارزش در منافع اجتماعی ایجاد کند، که شامل زندگی بهبود یافته و آسیب های کمتر اجتماعی است. دیجیتالسازی منابع و حاملهای جدید انرژی و مدل های نوآورانه را برای بهینهسازی و بازاریابی انرژی ترویج می کند.
علاوه بر اینکه پیشرفتهای فناورانه خاص شامل اینترنت سیار پرسرعت، استفاده گسترده از تجزیهوتحلیل کلان داده و فناوری ابر که بهطور مؤثری بر رشد کسبوکارها در سالهای آینده تأثیر مثبتی خواهد گذاشت، بلکه آنها با طیف وسیعی از روندهای اقتصادی – اجتماعی که محرک فرصتهای تجاری میباشند، احاطه شدند و به دنبال آنها گسترش فناوریهای جدید باعث رشد روند اقتصاد ملی، گسترش آموزشوپرورش و رشد جامعه متوسط بهویژه در کشورهای درحالتوسعه میشوند. همچنین توسعه فناوریهای مربوط به انرژی باعث حرکت به سمت اقتصاد سبز خواهد شد.
تخمینهای خوشبینانهای در مورد وظایف در حال ظهور و شغلهای رو به رشد وجود دارد که انتظار میرود نقصان و سختی ناشی از شغلهای ازدسترفته و یا کاهشیافته را پوشش دهد. حدود نیمی از مشاغل اصلی امروز که بخش اعظم اشتغال در صنایع را تشکیل میدهند، تا سال ۲۰۲۲ پایدار خواهند ماند. درمجموع میتوان گفت دو رویکرد در تغییرات در نیروی کار به وجود خواهد آمد : ۱) کاهش زیادِ برخی از نقشها بهعنوان یک شغل به دلیل اینکه وظایف این نقشها بهصورت خودکار انجام خواهند شد و یا نابودی کامل آنها ؛ و ۲) رشد زیاد در محصولات و خدمات جدید (که وظایف جدید و شغلهای مرتبط را به دنبال دارد) که از طریق ظهور و توسعه فناوریهای جدید و سایر تحولات اجتماعی -اقتصادی ناشی از اقتصادهای نوظهور پدید میآیند.
در میان گسترهای از نقشهای مورد انتظار که تقاضای زیادی برای آنها تا سال ۲۰۲۲ وجود خواهد داشت، تحلیلگران و دانشمندان دادهها، توسعهدهندگان نرمافزار و برنامههای کاربردی، و متخصصان تجارت الکترونیک و رسانههای اجتماعی، نقشهایی هستند که تأثیر قابلتوجهی مبتنی بر افزایش استفاده و تقویت فناوری خواهند داشت.
همچنین انتظار میرود که نقشهایی که بهطور خاص نیازمند مهارتهای انسانی هستند مانند کارکنان خدمات مشتریان، فروش و بازاریابی حرفهای، آموزش و توسعه، مردم و فرهنگ، متخصصان توسعهسازمانی و همچنین مدیران نوآوری، رشد خوبی داشته باشند. علاوه بر این، نیاز جدی به متخصصین در زمینه فهم و استفاده از آخرین فناوریهای در حال ظهور پیدا خواهد شد ازجمله: متخصصان هوش مصنوعی و یادگیری ماشینی، متخصصین کلان داده، کارشناسان خودکارسازی فرایند، تحلیلگران امنیت اطلاعات، طراح تجربه کاربر و واسط انسان – ماشین، مهندسین رباتیک، و متخصصان بلاکچین. هرچند نمیتوان این موضوع را نادیده گرفت که بیثباتیهایی در مورد مهارتهای در حال رشد نیز وجود دارد که تغییر شکل مشاغل و تقسیمکار بین کارگران و ماشینآلات را مختل خواهد کرد.
از طرف دیگر جابجاییهای نیروی کار باعث جایگزینی بعضی از کارگران و درعینحال ایجاد فرصتهای جدیدی برای دیگران میشود. بااینحال به حداکثر رساندن سود و به حداقل رساندن تلفات، نیاز به توجه نهتنها سیاستگذاران، بلکه همه افراد پاسخگو مرتبط با این زمینه و یافتن راهحلهای برد-برد برای کارکنان را دارد. کارکنانی که مهارتهای درخواستی و سازگار را دارند و میخواهند برای تطابق بیشتر با شرایط جدید کار کنند، ممکن است دستمزدها و کیفیت کار آنها به میزان قابلتوجهی افزایش یابد. برعکس، حتی بااینکه خودکارسازی تنها بر زیرمجموعهای از وظایف در نقش شغلی تأثیر میگذارد، دراینبین کارگران فاقد مهارتهای مناسب برای انطباق با فناوریهای جدید و بالاتر، ممکن است دستمزد و کیفیت کار خود را با استفاده از فناوری از دست بدهند و بهطور مداوم ارزش کارشان کاهش یابد.
بنابراین موفقیت هر استراتژی در گرو آمادهسازی نیروی کار لازم بهوسیله بهبود مستمر مهارتها برای بهرهگیری از فرصتهای جدید با توجه به موج فناوریهای جدید و روند ریزش مدلهای کسبوکارها و تقسیمکار بین کارگران و ماشینآلات، امکانپذیر میباشد. بیشتر شغلهای جدید ایجاد شده در همه صنایع مربوط به فناوریهای تحولآفرین میباشد و شغلهای زائد و از بینرفته مربوط به مشاغلی است که قابلیت خودکارسازی را خواهند داشت.
محرک های تحول دیجیتال در سطح ملی
منافع و آثار اقتصادی تحول دیجیتال در سطح ملی
گزارش حرفهای «مطالعه تطبیقی تحول دیجیتال در سطح ملی»
منافع سیاسی تحول دیجیتال در سطح ملی
منافع اجتماعی، فرهنگی و زیست محیطی تحول دیجیتال ملی