در پروژه ملی تحول دیجیتال، ۱۰ مسئله کلان اصلی در کشور شناسایی شد و درباره اهمیت هر یک از آنها تحلیل روند صورت گرفت. این ده مسئله عبارتند از:
۱. مسئله فساد
۲. مسئله آب
۳. مسئله ناهنجاریهای ساختاری اقتصاد
۴. مسئله بیکاری
۵. مسئله سرمایه اجتماعی
۶. مسئله ناکارآمدی عملکردها
۷. مسئله فقر و نابرابری
۸. مسئله سلامت روان
۹. مسئله آلودگی هوا
۱۰. مسئله امنیت روانی و اجتماعی
در هر یک از مطالب این سری، به یکی از این مسائل پرداخته و اثرات فناوریهای دیجیتال بر حل آن را بررسی میکنیم. این مطلب به مسئله سرمایه اجتماعی میپردازیم.
تبیین مسئله سرمایه اجتماعی
شاخص سرمایه اجتماعی و تأثیر آن بر سایر متغیرها همواره یکی از مباحث اصلی اجرایی و علمی کشور بوده است. آمارها در مورد فاکتورهای مختلفی که بر اساس آن سرمایه اجتماعی در ایران تعریف میشود، نشانگر تفاوت است. اعتماد اجتماعی کاهش را نشان داده، اما شبکه روابط اجتماعی افزایش را نشان میدهد. بااینحال نرخ شبکهسازی نیز هنوز پایین گزارششده است.
با اینکه بسیاری از دانشگاهیان افزایش سرمایه اجتماعی را مثبت میدانند، برخی از رویکردهای جدید در نظریه نهادگرایی، افزایش شبکه روابط اجتماعی در کشورهای جهان سوم را عاملی برای عدم موفقیت برنامههای توسعه دانسته و استدلال میکنند که این روند باعث کاهش حاکمیت قانون در خوشههای مختلف (فردی و سازمانی) میشود. برخی نیز در نقطه مقابل، با استناد به (نظریه) حاکمیت چندلایه (در ایران) قائل به کاهش اثرگذاری فرودستان سیاسی بر لایههای بالای حاکمیتی بوده و کاهش اعتماد به مسئولان را نتیجه مستقیم تشکیل شبکهها در این لایههای مختلف میدانند. بااینحال آنچه که بهعنوان نتیجه منفی کاهش سرمایه اجتماعی بهطور مستقیم قابل برداشت است، کاهش همیاری اجتماعی و مشارکت است.
سوءاستفاده از سمنها و ناتوانی سازمانهای مردمنهاد در ایفای نقش واسط بین دولتو ملت نیز جزو عوامل ایجادکننده این وضعیت بوده که در ادامه نیز میتواند معضلاتی را برای توده شهروندان ایجاد کند چراکه سرمایه اجتماعی با متغیرهای بسیاری، هم تغییر است.
بیتفاوتی اجتماعی برای ایران که سابقهای طولانی در همیاریهای اجتماعی داشته، پدیده غریبی است. اینکه جامعه چطور به سطحی رسیده که مردمانش در هنگامه حوادث فقط به دنبال سلفی گرفتن هستند، روابط انسانی را به دید مادی و کالای مینگرند و بیتفاوت به جلوههای فقر و نیاز هم نوعان خود، فقط به دنبال تظاهر و حتی تمسخر یکدیگرند، پدیدهای است که با خلقیات مفروض برای ایرانیان در تعارض است و همین هم شاید باعث پررنگتر شدن حوادثی نظیر «جنایت میدان کاج تهران» یا «حواشی آتشسوزی و ریزش ساختمان پلاسکو» باشد.
بیحس شدن جامعه شاید مرهون تعدد مخاطرات اجتماعی موجود باشد. بیتفاوت شدن مردم در جامعهای که در آن بهطور مستمر گزارشهایی از تخلفات مدیران شنیده میشود و مردمش خود را مرغ عزا و عروسی جریانهای سیاسی میبینند، شاید طبیعی به نظر برسد. افزایش احساس ناامنی، سرمایه اجتماعی و فرهنگی پایین ازجمله مسائل مرتبط با بیتفاوتی اجتماعی است و با رشد مظاهر تجمل، احساس رضایت از زندگی نیز کاهش پیدا میکند.
سرمایه اجتماعی را در کنار دیگر موارد، یکی از عوامل اصلی «تابآوری» یک سرزمین میدانند. به گواه مطالعات نهادهای رسمی، سرمایه اجتماعی در ایران در وضعیت بسیار شکنندهای قرار دارد. در غیاب سرمایه اجتماعی، دولتها امکان بسیج عمومی برای «خیر جمعی» را نخواهند داشت.
در حوزه عمومی، بحران سرمایه اجتماعی میتواند به باور عمومی توانمندی دولت در رفع مشکلات ضربه بزند و باور مردم به سخنان مسئولان حکومتی را خدشهدار کند تا جایی که ناامیدی به بهبود اوضاع در آینده و بیاعتمادی کامل به اقدامات حکومتی ایجاد شود. در چنین شرایطی قضاوت عمومی نسبت به عملکرد حاکمیتی بر مبنای بیاعتمادی و برگرفته از نوعی نگاه منفی خواهد بود. چنین شرایطی میتواند از عدم تحقق وعدههای دولتی، فسادهای بزرگ مالی، ناکارایی نظام قضایی، ناکارایی نهادهای نظارتی، نزاعهای سیاسی جریانهای قدرت و بیتوجهی به خواستهای مدنی، صنفی، سیاسی و قومی جامعه تأثیر بپذیرد. کیفیت قضاوت افکار عمومی درباره عملکرد حاکمیت از سوی دیگر میتواند بر گستردهتر شدن دامنه اعتراضها در جامعه و میزان مشارکت در انتخابات تأثیرگذار باشد. چالش سرمایه اجتماعی حاکمیت و بهتبع آن نحوه قضاوت افکار عمومی درباره عملکرد حاکمیت همچنان یکی از مهمترین چالشهای پیش رو است.
اعتراضها نیز که جنبهای از واکنش سرمایه اجتماعی میباشد در ایران همواره بر چهار محور خواستهای مدنی، صنفی، سیاسی و قومی متمرکز بوده است. با توجه به ادامه رکود در برخی صنایع و ادامه تعطیلی برخی کارخانهها و تلنبار شدن مطالبات کارگری، انتظار میرود اعتراضها و تجمعهای صنفی کارگری ادامه پیدا کند. طی سالهای اخیر، کشور شاهد گسترش اعتراضهای مجازی هم بوده است؛ از حمله به صفحههای اجتماعی گرفته تا اعتراضهای هشتگی در رسانههای اجتماعی. در پارهای موارد ازجمله بحران ریزگردها در خوزستان، اعتراضهای مجازی به تجمعهای مردمی هم منجر شده است.
در دستهبندی انجام شده برای بررسی مهمترین مسائل کشور، فرسایش سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی، انباشت نارضایتیها، قضاوت افکار عمومی درباره عملکرد حاکمیت و اعتراضها در ذیل مسئله سرمایه اجتماعی قرار گرفته است.
در جدول ۱ علل، پیامدها، مسائل تأثیرگذار و تأثیرپذیر بر مسئله سرمایه اجتماعی مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته و شبکه علت و معلولی هر مسئله ارائه میگردد.
جدول ۱. شناسنامه مسئله سرمایه اجتماعی
سرمایه اجتماعی مجموعهای از منابع میباشد که در گروه وجود دارد (مثل خانواده یا سازمان اجتماعی) و شکلگیری اعمال اعضا را تسهیل میکند. بهعبارت دیگر سرمایه اجتماعی به توانایی افراد برای کار جمعی در قالب گروه اطلاق میشود و به سه مؤلفه از زندگی اجتماعی یعنی شبکهها، هنجارها و اعتماد برمیگردد که به اعضا امکان تعقیب بهتر اهداف مشترک را میدهد.
اگرچه تعاریفی مختلفی برای سرمایه اجتماعی وجود دارد اما از مجموعة همه تعاریف اینگونه برداشت میشود که سرمایه اجتماعی دربرگیرنده مضامینی چون اعتماد، همکاری و روابط متقابل بین اعضای یک گروه است که پیگیری اهداف مشترک را تسهیل میکند. سرمایه اجتماعی از تکالیف و تعهدات اجتماعی ساخته شده است و در برخی شرایط قابل تبدیلشدن به سرمایه اقتصادی میباشد. به منظور اندازهگیری سرمایه اجتماعی، ضمن تقسیم سرمایه اجتماعی به ابعاد مختلف، شاخصهایی برای آن ارائه شده است. از آن میان میتوان به اعتماد اجتماعی، مشارکت اجتماعی و شبکههای اجتماعی به عنوان مطرحترین موارد اشاره کرد.
برای سنجش میزان اعتماد در جوامع علاوه بر پرسش مستقیم از افراد جامعه در ارتباط با میزان اعتماد به سایرین میتوان از طریق بررسی شاخصهای مربوط به مخدوش بودن اعتماد، به سنجش سطح اعتماد اجتماعی در جوامع پرداخت. از جمله این شاخصها میتوان به فساد اداری-مالی، جرایم عمومی و نابرابری درآمدی بهعنوان نمودی از شکافهای اجتماعی اشاره کرد. مشارکت در امور اجتماعی و عضویت در شبکههای مبتنی بر ارزشهای مشترک، ابعادی دیگر از سرمایه اجتماعی را شکل میدهند. میتوان با بررسی میزان عضویت افراد جامعه در تشکلهای جامعه مدنی، در قالب انجمنها، کانونها و گروههایی که روابط افراد در آنها با یکدیگر افقی بوده و رابطه عمودی (یعنی رئیس و مرئوس) در آن وجود ندارد به سنجش سطح سرمایه اجتماعی در آن جوامع پرداخت.
میزان مشارکت در فعالیتهای مدنی نظیر انتخابات، حضور در گردهماییها، راهپیماییها، مناظرههای سیاسی، نامه نوشتن به روزنامهها و نمایندگان مجلس و مقامات حکومتی نظیر امضای طومار، درصد افرادی که بدون دریافت دستمزد در یک پروژه محلی یا کار گروهی مشارکت کردهاند و درصد افرادی که عضو یک گروه یا انجمن شهروندی هستند بهعنوان شاخصهای دیگر سرمایه اجتماعی مطرحاند.
طی چند دهه اخیر در مباحث توسعه علاوه بر توجه به سرمایههای انسانی، فیزیکی و اقتصادی که دیدگاههای سنتی توسعه به آنها پرداختهاند، سرمایه اجتماعی نیز مطرح است. اقتصاددانان و جامعهشناسان در بررسیهای اقتصادی و اجتماعی جوامع توسعهیافته به این مفهوم توجه دارند. این رویکرد نشاندهندۀ اهمیت نقش ساختارها و ارتباطات اجتماعی بر متغیرهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جوامع میباشد. از سوی دیگر مطالعه روند رشد و توسعه کشورها بیانگر این واقعیت است که سایر سرمایهها در کنار سرمایه اجتماعی در رشد و توسعه یک جامعه کارایی لازم را دارند. لذا این مفهوم در حوزه برنامهریزی توسعه، اهمیت روزافزون یافته است. به همین دلیل برنامهریزان و دولتمردان تلاش مینمایند سازوکارهای ایجاد و رشد سرمایه اجتماعی را شناخته و بهکار بگیرند.
فرض این است که شبکههای اجتماعی مجازی نیز مانند شبکههای اجتماعی واقعی بر فرآیند شکلگیری سرمایه اجتماعی اثرگذارند و شبکههای اجتماعیاعی کاربران در کنش است. از طرف دیگر جهان هرچه بیشتر به سمت دیجیتالسازی و استفاده از تکنولوژیهای جدیدتر برود، بیشتر به تبلور احساس انسانیت، که با روابط نزدیک و ارتباطات اجتماعی برقرار میشود، نیاز پیدا میکند. انقلاب صنعتی چهارم با تقویت روابط فردی و ج مجازی با سرمایه اجتممعی بهوسیله فناوری، میتواند مهارتهای اجتماعی افراد و توانایی همدلی را تحت تاثیر قرار دهد. عوامل زیر میتواند در بهبود وضعیت سرمایه اجتماعی مؤثر باشد:
شبکههای اجتماعی ممکن است بر ماهیت روابط بین فردی و در نهایت سرمایه اجتماعی، یعنی حمایت اطلاعاتی و عاطفی که افراد از شبکه اجتماعی خود (آنلاین یا آفلاین) به دست میآورند، تأثیرگذار باشد. امروزه افراد تمایل به داشتن شبکههای بزرگتر و ناهمگن دارند و میتوانند با شیوههای متنوعتر و جدیدتر از قبل ارتباط برقرار کنند و معاشرت داشته باشند. با ظهور فناوریهای دیجیتال و تسهیل شدن شکلگیری شبکههای اجتماعی، اجتماعات ارتباط را به شیوههای جدیدتری برقرار کرده و نیازمند مکانیزمهای متفاوتی برای خلق سرمایه از اجتماع هستند. از طرفی اعتماد در سرمایه اجتماعی به عنوان یک دارایی نهفته یا خاصیتی از روابط و شبکهها دیده میشود که الگوهای تعاملات را شکل میدهد.
ایده سرمایه اجتماعی این است که استفاده از شبکههای اجتماعی به مردم کمک کند تا به اهدافی دست یابند که بدون استفاده از آن امکانپذیر نخواهند بود و یا هزینههای بالاتری به همراه خواهند داشت. مثلاً با استفاده از حساب کاربری لینکدین میتوان برای یافتن شغل مناسب با کارفرمایان ارتباط برقرار کرد.
تظاهرات عمومی، تحریمها و دیگر اشکال اعتراض، فرمهای عادی دستیابی به تغییرات سیاسی برای شهروندان در دموکراسیهای بالغ است. شبکههای اجتماعی برای ارتقاء مشارکت، به ویژه رفتارهای اعتراضی در میان جوانان، فرصت زیادی در اختیار دارند. آنها دسترسی به تعداد زیادی از مخاطبین را تسهیل میکنند و از این طریق انبوهی از جنبشهای اجتماعی را از طریق کانالهای متعدد برای بازخوردهای بین فردی، پذیرش همتایان و تقویت هنجارهای گروه، فراهم میآورند. این سایتها نیز ساخت هویتهای شخصی و گروهی را که پیشگامهای اصلی رفتارهای اعتراضی هستند، ترویج میدهند.
شبکههای اجتماعی بهعنوان مراکز اطلاعاتی عمل میکنند که به کاربران اجازه میدهد در ارتباط با آنها باقی بماند و فعالیتها و علایق خود را که با دیگران که به اشتراک میگذارند، بهروز کنند. بنابراین کسانی که به جنبشهای اجتماعی و گروههای سیاسی تعلق دارند، میتوانند روابطی را ایجاد کنند و اطلاعاتی را دریافت کنند که ممکن است در جاهای دیگر به آن دست پیدا نکنند. بنابراین فرصتهای خود را برای مشارکت در فعالیتهای سیاسی گسترش میدهند. سرانجام، رسانههای اجتماعی ابزاری مؤثر برای تعامل اجتماعی هستند که میتواند بینش مناسب را در مورد شرایط روز جامعه برای کاربران آن فراهم کند.
محرک های تحول دیجیتال در سطح ملی
منافع و آثار اقتصادی تحول دیجیتال در سطح ملی
گزارش حرفهای «مطالعه تطبیقی تحول دیجیتال در سطح ملی»